در آشیان ما پر و بال هما رسید
هرجا رسید سایه دولت ز ما رسید
بلبل نمی شود که ننالد به بوستان
گلبن ز صوت و نغمه به نشو و نما رسید
کس ماجرای بلبل و پروانه حل نکرد
سرگشته ماند هرکه به این ماجرا رسید
با غمزه این معامله پیش از الست بود
حرف بلی نبود، که زخم بلا رسید
هرکسی به قدر طاقت خود می کشد غمش
آهن به قدر جذبه به آهن ربا رسید
یک خنده بر بضاعت درویش زد لبش
صد کاروان شکر به نی بوریا رسید
گردید تلخ عیش حریفان ز حسرتم
لذت شد از طعام چو چشم گدا رسید
آزار از جراحت بیگانگان رسد
مرهم منه که خم من از آشنا رسید
می ده که رفت نوبت مستوری و صلاح
طرف نقاب غنچه به دست صبا رسید
کس در جفا طریق رضا را به سر نبرد
در حیرتم که کار «نظیری » کجا رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون عشق، غم و ناپایداری زندگی میپردازد. همای سعادت به آشیان او رسید و سایه دولت بر او افکنده شد. بلبل در بوستان از غم خود میناله و داستان بلبل و پروانه بیپاسخ مانده است. درد و رنج هر کس به اندازه توانایی اوست، و هر کس به نوعی با غمهای خود سر میکند. خنده درویش به موقعیتی خوشایند پیوند میخورد و لذتها به دلیل حسرت به تلخی میگراید. در نهایت، شاعر در حیرت است که چگونه کسی در شرایط سخت میتواند راهی به سوی رضایت پیدا کند. شعر به صورت کلی توصیفکننده احساسات عمیق و تناقضات زندگی است.
هوش مصنوعی: در لانه ما پر و بال پرندهای بزرگ و باعظمت رسید و هر کجا که رفت، سایه نعمت و خوشبختی ما نیز به آنجا رسید.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر زیبایی و شادیای که در گلستان وجود دارد، نمیتواند گلایه کند و همواره از صدای خوش و آوازش لذت میبرد.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته داستان عشق بلبل و پروانه را درک کند و هر کس که به این داستان رسید، در سردرگمی باقی ماند.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ارتباط غم و عشق و تأثیر آنها بر زندگی اشاره دارد. میگوید که قبل از آغاز زندگی و انتخابها، این احساسات وجود داشتند و در واقع، درد و رنج به نوعی جزء جداییناپذیر عشق و جذب هستند. به عبارت دیگر، درد و مشکلاتی که در عشق تجربه میشود، از قبل در سرنوشت افراد نوشته شده است.
هوش مصنوعی: هر فردی به اندازه تحمل و قدرت خود، درد و غمهایش را تحمل میکند. مانند اینکه آهن به اندازه جاذبهای که دارد به آهنربا جذب میشود.
هوش مصنوعی: درویشی که در وضع مالی خود ضعیف است، با یک لبخند نشان میدهد که چقدر خوشحال است، به گونهای که این شادی او میتواند به اندازه چهل کاروان شکر ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: چشم گدا که به خوراکی میافتد، حسرتها و ناکامیهای من باعث تلخی زندگی دوستانم شده است.
هوش مصنوعی: آزار و درد من از آسیب دیگران است، پس مرهم نگذار، چون درد من به خاطر نزدیکی و آشنایی کسی است که خودم را به او نزدیک کردهام.
هوش مصنوعی: مینوشید به مناسبت پایان زمان پنهانی و خوب بودن، و نسیم صبح، پوشش غنچه را به دست آورد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند با ظلم و بدی به رضایت برسد. من در تعجب هستم که کار «نظیری» به کجا خواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکر خدا که مژده راحت فرا رسید
آن ارزو که داشت دل ما بما رسید
آمد بهار زندگی و سبزه و نشاط
گو خرش برآ که موسم نشو و نما رسید
از عزتش بخاک رسید آیت امان
[...]
چون صادق آن امام مبین را قضا رسید
عهد امام موسی کاظم فرا رسید
از بس همای همت او تیز سیر بود
تا ذروه فقاهت و زهد و سخا رسید
سلک عباد حق بدو موسی نظام یافت
[...]
از ناله عندلیب به برگ ونوارسید
رهرو به کاروان ز صدای درا رسید
تیغ شهادت است دم روح بخش ما
هر کس به ما رسید به آب بقا رسید
بر کاغذ از سراسر اخگر نرفته است
[...]
یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید
از دل شکستنم به دلش چون صدا رسید
گلزار حسن را چه غم از آفت خزان
برگی اگر فتاد گلی از قفا رسید
کشت امید من چو پی برق شد سیاه
[...]
تا دل به ساز زمزمهدرد وا رسید
هرجا دلی شکست بهگوشم صدا رسید
هرجا به یاد سرو تو اندیشه وارسید
از دل صدای کوکوی قمری به ما رسید
حرف بلند کس نشنیده است زیر خاک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.