دوران می حسرت همه در ساغر ما کرد
بر هرچه نهادیم دل از دیده جدا کرد
نگشود قضا شست که آهی نکشیدیم
بر دوست ترم خورد خدنگی که خطا کرد
بازوی هنردارم و اقبال ندارم
می کوشم و کاری نتوانم به سزا کرد
فریاد برآریم از آن یار مشعبد
کو از ازل این شعبده چرخ روا کرد
خود طلعت خود دید اگر پرده برانداخت
خود فتنه خود گشت اگر فتنه به پا کرد
با آن که لبش داد منادی محبت
نی بر سر مهر آمد و نی عهد وفا کرد
ناوک فکنی بر سر هر راه نشانید
در عشق کمندم به گلو بست و رها کرد
دشمن به ارم افکند و دوست بر آتش
با این همه حد نیست که گوییم جفا کرد
چندین سخن عشق که گفتند و شنیدند
کس حق محبت نتوانست ادا کرد
برند به جای پر و بالش سر منقار
مرغی که بلند از سر این شاخ نوا کرد
خرسند به تسلیم و رضا گشت «نظیری »
مسکین نتوانست خصومت به قضا کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس حسرت و ناامیدی در عشق میپردازد. شاعر از درد و رنجی که در پی دوستی غیرقابل دستیابی تجربه کرده، صحبت میکند. او به فرار از قضا و مقدر ناپذیری احساساتش اشاره میکند و ناتوانی خود در ایجاد تغییر یا بهبود وضعیت را بیان میکند. عشق برای او همچون یک شعبده بازی است که نهایتاً او را دچار سردرگمی و غم کرده است. او از نیکیها و وعدههای محبت سخن میگوید که در عمل به حقیقت نپیوستهاند. در نهایت، شاعر در پی یافتن آرامش و تسلیم به قضا و تقدیر است، هرچند که این امر برایش آسان نیست.
هوش مصنوعی: زمانه باعث شده که تمامی آرزوها و حسرتها در جام ما جمع شود و هر چیزی که به آن دل بستیم، از نگاه ما دور و بیرحم شده است.
هوش مصنوعی: سرنوشت اجازه نداد که ما آهی از درد و عشق به دوست بکشیم، زیرا تیر اشتباهی به هدف خورد و کار را خراب کرد.
هوش مصنوعی: من قدرت و استعداد دارم، اما بخت و شانس در کنار من نیست. تلاش میکنم، اما نمیتوانم کاری انجام دهم که شایسته باشد.
هوش مصنوعی: ما از آن دوست فریاد میزنیم، کسی که از ابتدای زمان این شیطنت و بازی را در حق ما انجام داده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی با زیبایی و魅اییش خود را نمایان کند، خود به خود به یک ماجرا و هیجان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: با اینکه او با لبهایش پیام عشق را به من رساند، اما نه در عشق بر سر محبت آمد و نه به وعدهاش وفا کرد.
هوش مصنوعی: تو تیر عشق را در هر جایی که میخواهی میزنی، اما او به من کمند بسته و سپس آزادم گذاشته است.
هوش مصنوعی: دشمن که میخواهد به ما آسیب بزند، رفتارهایش را مخفیانه و به صورت زیرکانه انجام میدهد، در حالی که دوستانمان در سختیها همواره در کنار ما هستند و با ما صادقند. با وجود این، نمیتوانیم بگوییم که دیگران به ما بیمهری کردهاند.
هوش مصنوعی: در مورد عشق، صحبتهای زیادی رد و بدل شده و شنیده شده، اما هیچکس نتوانسته است حق محبت را به درستی ادا کند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به جای پر و بال پرنده، سر و منقار آن را گرفتهاند و این پرنده به بلندی از این شاخه نغمهای سر داده است. به عبارتی، وقتی پرندهای از شاخهای آواز میخواند، منظور این است که صدایش فراتر از خود اوست و بر سر خود تحمیل شده است.
هوش مصنوعی: نظیری، انسان ناتوان و بیچارهای را توصیف میکند که به آرامش و رضایت تسلیم شده است. او توانایی مقابله و جنگیدن با سرنوشت را ندارد و در نتیجه، به قضا و تقدیر خود راضی شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میزان فلک قسم شب و روز جدا کرد
از روز نوا بستد و شب را به نوا کرد
بر سخت به انصاف همین را و همان را
چون هر دو به تقویم رسیدند رها کرد
نی بی سبب آمد به میان اندر میزان
[...]
تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد
بلبل به سر گلبن و بر شاخ ندا کرد
بی برگ نوایی نزد از طبع به یک شاخ
چون برگ پدید آمد پس رای نوا کرد
شاخی که ز سردی و ز خشکی شده بد پیر
[...]
تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد
بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد
در خواب نبیند رخ آرام دگر بار
هر دل که طمع در طلب وصل شما کرد
چون نیست دلم را ز غمت روی رهایی
[...]
یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد
هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد
مهر تو بر آیینه دل پرتوی انداخت
ماننده ماه نوم انگشت نما کرد
هر جور که دیدم ز جهان، جمله جفا بود
[...]
بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد
هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد
عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند
آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد
با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.