گنجور

 
نظیری نیشابوری

دوران می حسرت همه در ساغر ما کرد

بر هرچه نهادیم دل از دیده جدا کرد

نگشود قضا شست که آهی نکشیدیم

بر دوست ترم خورد خدنگی که خطا کرد

بازوی هنردارم و اقبال ندارم

می کوشم و کاری نتوانم به سزا کرد

فریاد برآریم از آن یار مشعبد

کو از ازل این شعبده چرخ روا کرد

خود طلعت خود دید اگر پرده برانداخت

خود فتنه خود گشت اگر فتنه به پا کرد

با آن که لبش داد منادی محبت

نی بر سر مهر آمد و نی عهد وفا کرد

ناوک فکنی بر سر هر راه نشانید

در عشق کمندم به گلو بست و رها کرد

دشمن به ارم افکند و دوست بر آتش

با این همه حد نیست که گوییم جفا کرد

چندین سخن عشق که گفتند و شنیدند

کس حق محبت نتوانست ادا کرد

برند به جای پر و بالش سر منقار

مرغی که بلند از سر این شاخ نوا کرد

خرسند به تسلیم و رضا گشت «نظیری »

مسکین نتوانست خصومت به قضا کرد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوالفرج رونی

میزان فلک قسم شب و روز جدا کرد

از روز نوا بستد و شب را به نوا کرد

بر سخت به انصاف همین را و همان را

چون هر دو به تقویم رسیدند رها کرد

نی بی سبب آمد به میان اندر میزان

[...]

سنایی

تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد

بلبل به سر گلبن و بر شاخ ندا کرد

بی برگ نوایی نزد از طبع به یک شاخ

چون برگ پدید آمد پس رای نوا کرد

شاخی که ز سردی و ز خشکی شده بد پیر

[...]

امیرخسرو دهلوی

تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد

بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد

در خواب نبیند رخ آرام دگر بار

هر دل که طمع در طلب وصل شما کرد

چون نیست دلم را ز غمت روی رهایی

[...]

سلمان ساوجی

یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد

هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد

مهر تو بر آیینه دل پرتوی انداخت

ماننده ماه نوم انگشت نما کرد

هر جور که دیدم ز جهان، جمله جفا بود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
کمال خجندی

بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد

هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد

عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند

آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد

با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه