به خطا میرمد آن نرگسِ فتّان از من
که به یک غمزه توان برد دل آسان از من
منّت ابر بهار است ز باران سرشک
بیرخت بر سر یک دشت مغیلان از من
تخم صبرم به دل ای پیر جهاندیده مکار
که نچینی به جز از خوشهٔ حرمان از من
آن شد ایخواه که از جان رود پای شکیب
کآن زمان دست ز من بود و گریبان از من
گریهام کشت دهانی به تبسم بگشای
تا یکی تنگدل ای غنچهٔ خندان از من
باغبان گو که به تاوان تماشای گل
برد از خون جگر لاله به دامان از من
صید هشیار ز صیاد گریزد لیکن
نه بدین گونه که صیاد گریزان از من
نیرّا با همه سودازدگی حیرانم
گرچه آن طفل پریروست هراسان از من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات عمیق و دردهای درونی خود را به تصویر میکشد. او با نمادهایی مانند "نرگس" و "غمزه"، از جذابیت و دلدادگی سخن میگوید، اما همزمان از دلتنگی و رنجی که به او وارد شده، صحبت میکند. باران بهاری را به عنوان نماد امید و تازگی معرفی میکند؛ اما این امید بیثمر است زیرا او از عشق یا محبوبش بیبهره است.
سخن گفتن از "تخم صبر" و "خوشه حرمان" نشاندهنده سعی او در مقابله با درد و نا امیدی است. او به شکلی استیصالآمیز از تنگدلی و غم میگوید و به باغبان اشاره میکند که به خاطر زیبایی گلها، صدمهای به او وارد کرده است. در نهایت، شاعر در حالیکه در دنیای آرزوها و خیالات غرق است، احساس سردرگمی و غم از دست رفتن چیزی را که برایش عزیز است، علیه خود شبیهسازی میکند.
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و فریبندهای که با یک نگاه میتواند دل مرا به راحتی تسخیر کند، به اشتباه از من دور میشود.
هوش مصنوعی: باران بهاری که بدون حضور تو بر دشت مغیلان میبارد، نشاندهنده حسرت و ناراحتی من است.
هوش مصنوعی: ای پیر با تجربه و فریبکار، در دل من بذر صبری نهفته است که تو تنها میتوانی از دانههای تلخ ناامیدی آن را برداشت کنی.
هوش مصنوعی: این جمله نشاندهندهی حالتی از عجز و ناتوانی شخص است. گوینده از جدایی و دوری محبوبش صحبت میکند و میگوید که در زمان جدایی، احساس میکند که همه چیز از دستش رفته و اکنون توانایی تحمل این شرایط را ندارد. در واقع، اشاره به اینکه زمان حمایت و امنیت او به پایان رسیده و حالا تنها حسرت و اندوه باقی مانده است.
هوش مصنوعی: من به شدت گریه میکنم و نیاز دارم که تو با لبخندت دل مرا شاد کنی. ای غنچهٔ خندان، خواهش میکنم به من نگاه کن و کمی از غمهای من بکاه.
هوش مصنوعی: باغبان میگوید که به خاطر تماشای زیبایی گلها، لالهای که خون دل از آن جاری شده را به دامنش میبرد.
هوش مصنوعی: ماهی هوشمند از دست ماهیگیر فرار میکند، اما نه به طریقی که خود ماهیگیر از من فرار میکند.
هوش مصنوعی: با وجود تمام افکار و خیالاتی که دارم، در شرایطی سردرگم هستم؛ هرچند که آن دختر زیبا، از دست من نگران و ترسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه همین می رمد آن نوگل خندان از من
می کشد خار درین بادیه دامان از من
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من
قمری ریخته بالم به پناه که روم
[...]
یک نگاه از تو و در باختن جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
جان بکف منتظر عید لقایت تا کی
روی بنمای جمال از تو و قربان از من
سینه بهر هدف تیر غمت چاک زدم
[...]
شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من
لب خندان ز تو و دیدهٔ گریان از من
سرکشی از تو و ناز از تو تغافل از تو
عجز و زاری و دل و دین و سر و جان از من
چه ضرر می رسد از گریهٔ من ناصح را
[...]
چند بیهوده دلا اینهمه افغان از من
رخ ز من اشک ز من دیدۀ گریان از من
آنشد ایخواجه که از جانرود پای شکیب
کانزمان دست زمن بود و گریبان از من
عاقلان با همه شوریده دلی حیرانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.