گنجور

 
ناصرخسرو

نگه کن زده صف دو انبوه لشکر

یکی را یکی ایستاده برابر

نه آن جای این را نه این جای آن را

بگردند هردو به هردو صف اندر

به دو سوی صف دو برادر مبارز

ابا هر یکی پنج فرزند در خور

رسولی شغب کو میان دو صف‌شان

دوان زین برادر سوی آن برادر

رسولی که پیغام او از پس او

همی ماند اندر میان دو لشکر

کنند آتشی هر دو لشکر ولیکن

همه روی بر روی بنهند یکسر

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

کسی را که باشد به دل مهر حیدر

شود سرخ رو در دو گیتی به آور

ایا سروبن، در تک و پوی آنم

که: فرغند آسا بپیچم به توبر

عنصری

چه چیزست رخساره و زلف دلبر

گل مشگبوی و شب روز پرور

گل اندر شده زیر نور سته سنبل

شب اندر شده زیر خورشید انور

همانا که خورشید رنگ لبش را

[...]

فرخی سیستانی

بفرخنده فال و بفرخنده اختر

به نو باغ بنشست شاه مظفر

بروز مبارک، ببخت همایون

به عزم موافق، به رای منور

بباغی خرامید خسرو که او را

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

قوی قلعه او که خاکش به پاکی

چو قلعی ولیکن از او عاجز آذر

پر از زرکانی و تیغ یمانی

پر از شیر جنگی و ببر دلاور

ز ماهی فروترش بنیاد لیکن

[...]

ناصرخسرو

یکی خانه کردند بس خوب و دلبر

درو همچنو خانه بی‌حد و بی‌مر

به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان

به یک جا دو خواهر زن و دو برادر

دو زن خفته‌اند و دو مرد ایستاده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه