به بارگاه سلیمان که عرضه میدارد
که نیست مسکن معلوم مور مسکین را
من غریب چو شاهین چشم بسته و باز
مربیای نه که گوید به پیش شاه این را
بگوی ناصر اگر گشتهای بزرگ امید
به سمع خسرو عادل حدیث شیرین را
از آن زمان که برین در ملازمم چون بخت
سرم به خواب ندیدهست روی بالین را
مرا ملازمت شاه لازم است ولیک
شرایط است بسی خدمت سلاطین را
نه اسب دارم و نه زین و حیرتم زین است
که میکشم به سر دوش خود نمد زین را
پیاده شش درجه ز بساط چون طی کرد
ز قرب حضرت شه یافت فر فرزین را
نه کمتر است رهی از پیادهٔ شطرنج
که شط رنج و بلا دیدهام جهان بین را
جلال دولت و دین تا ابد مؤید باد
برای مصلحت کار دولت و دین را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بارگاه سلیمان اشاره دارد و بیانگر احساس تنهایی و غربت شاعر است. او خود را به شاهینی تشبیه میکند که چشمش بسته است و از خداوند میخواهد که او را یاری دهد. شاعر اشاره میکند که برای خدمت به پادشاه نیازمند شرایط خاصی است و از نداشتن امکانات مانند اسب و زین نگران است. او در پی پیشرفت و ترقی در خدمت به پادشاه است و بر این باور است که در دنیای پر مشقت، نمیتواند از سختیها فرار کند. در نهایت، او آرزوی موفقیت برای دولت و دین را دارد.
هوش مصنوعی: در قصر سلیمان، کسی به مور بیچاره میگوید که جایی برای زندگیاش وجود ندارد و مشخص نیست کجا باید برود.
هوش مصنوعی: من مثل یک شاهین غریب هستم، اما هیچ مربیای ندارم که به من بگوید چطور در حضور پادشاه رفتار کنم.
هوش مصنوعی: ناصر، اگر به مقام والایی رسیدهای، امیدوارم که داستان خوشایند خسرو عادل را بشنوی.
هوش مصنوعی: از زمانی که به این در آمدهام و در اینجا هستم، مثل بخت من خواب راحتی نداشتهام و هرگز نتوانستهام آرامش را حس کنم.
هوش مصنوعی: مرا نیاز است که در کنار شاه باشم، اما برای خدمت به سلاطین شرایط و پیشنیازهای زیادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: من نه اسبی دارم و نه زینی، اما به تردید افتادهام که چرا بار سنگین زین را بر دوش خود حمل میکنم.
هوش مصنوعی: پس از اینکه شخصی به طور پیاده فاصلهای شش درجهای را پیمود، به دلیل نزدیکی و قرب به مقام والای شاه، سوار فرزین را به دست آورد.
هوش مصنوعی: انسانی که از مشکلات و سختیها رنج کشیده، همانند کسی است که به پیادهروی در یک بازی شطرنج پرداخته و از این راه، تجارب مختلفی را کسب کرده است. او با دیدی وسیعتر به دنیا نگاه میکند و از مسیر دشوار زندگی درسهای ارزشمندی یاد گرفته است.
هوش مصنوعی: امیدوارم که عظمت دولت و مذهب در هر زمان حمایت شود تا به نفع امور دولت و دین باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو در گره فکنی آن کمند پرچین را
چو تاب طرّه به هم برزنی همه چین را
به انتظار خیال تو هر شبی تا روز
گشوده ام در مقصوره ی جهان بین را
کجا تو صید من خسته دل شوی هیهات
[...]
نمی کنی نظری بیدلان غمگین را
همی کشی به جفا عاشقان مسکین را
صبا حکایت زلفت به هر که شهر بگفت
دگر مجال مده مردم سخن چین را
ای به طرف گلستان نشانده نرگس مست
[...]
به دوش برمفکن آن دو زلف مشکین را
مکش به تیغ جفا عاشقان مسکین را
چه باشد ار به شب وصل شاد گردانی
ز لطف خاطر، بیچارگان غمگین را
ز غبن عنبر سارا چو موم بگدازد
[...]
برون خرام و قدم نه رکاب زرین را
نگارخانه ی چین ساز خانه ی زین را
بپابوس تو دست از وجود خود شستم
نثار، جوهر جانست ساق سیمین را
چو طوطیم هوس شکرست، با تو که گفت
[...]
بلا نتیجه بود، عیشهای نوشین را
نسب به خنده رسد، گریه های خونین را
ز غفلت تو جهان گشته جای آسایش
نموده خواب گران نرم سنگ بالین را
تراست عیش گوارا، چو خاکسار شوی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.