تو سروی ای صنم یا بوستانی
تو جانی ای پری یا جان جانی
لب لعلت نهفته عقل کل را
همیگوید جواب لنترانی
ندارم هیچ یاری محرم راز
که گویم پیش او درد نهانی
سحرگه میگذشتم بر در یار
که میجستم ز دلداری نشانی
در میخانهای دیدم گشاده
درون رفتم چنان خوشدل که دانی
به من دادند جامی چون چشیدم
پدید آمد نشان شادمانی
شراب ناب چون در من اثر کرد
ندیدم هیچ از ناصر نشانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است. شاعر به یک معشوقه میپردازد و او را با بوتانی و پری مقایسه میکند. او احساس تنهایی میکند و از وجود یاری که بتواند رازهایش را با او در میان بگذارد، شکایت دارد. شاعر در دل شب به در خانه یار میرود و دلهرهاش را از جستجوی نشانی از دلداری بیان میکند. در میخانهای وارد میشود و با نوشیدن شرابی، شادمانی را احساس میکند. سرانجام، پس از نوشیدن شراب، نشانی از ناصر، که به نظر میرسد شخص مهمی باشد، نمیبیند. این شعر به بیان احساسات عمیق و جستجوی عشق و شادمانی میپردازد.
هوش مصنوعی: تو همچون سرو هستی یا باغی زیبا، تو جان منی ای پری و همچنین جان جان من.
هوش مصنوعی: لبهای زیبای تو، همواره رازهای عمیق و خردهای بزرگ را در خود دارند و به خوبی پاسخ میدهند که نمیتوان مرا دید.
هوش مصنوعی: من هیچ دوستی ندارم که رازهایم را با او در میان بگذارم و از دردهای پنهانم بگویم.
هوش مصنوعی: صبح زود در حال عبور از درِ محبوب بودم و در جستجوی نشانهای از دلدارم بودم.
هوش مصنوعی: در یک میخانهای وارد شدم که در آن باز بود و با حسی خوشحال و سرشار از شوق به داخل رفتم.
هوش مصنوعی: به من جامی دادند و وقتی که آن را نوشیدم، شادی در وجودم نمایان شد.
هوش مصنوعی: وقتی شراب خوب بر من تأثیر گذاشت، هیچ نشانی از ناصر نمیدیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.