به روز وصل از رویت، چو برقع میبراندازی
من از خود میشوم غایب، تو با خود عشق میبازی
کبابی سازم از بهر تو خود را همچو پروانه
اگر ای شمع مومیندل، شبی با فقر ما سازی
به زیر پای تو خلقی، همیمیرند چون موران
سوار من ببین باری، که مرکب بر که میتازی
چو من از امتحان عشق خالص میبرون آیم
منِ رخ زرد را چون زر، در آتش چند بگدازی
سحرگه مرغ میگوید، دریغا گر نبودی دی
خزان را یاد کن ای گل، به حسن خود چه مینازی
نخیزد همچو تو سروی چمن را در گلاندامی
نباشد همچو من بلبل، جهان را د رخوش آوازی
به بازی گفتمش جان میدهم از بهر یک بوسه
به خنده گفت ای ناصر، مکن با جان خود بازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به احساسات عمیق عاشقانه و زیباییهای عشق اشاره میکند. او با استفاده از تصاویری همچون شمع و پروانه، از فداکاری و شور و شوق عاشقانه میگوید. تأکید بر غیبت خود و حضور معشوق نشان میدهد که عشق او چقدر عمیق و فراموشنشدنی است. شاعر همچنین به مقایسه خود با دیگر موجودات، مانند بلبل و گل، میپردازد و نشان میدهد که عشق او بینظیر و خاص است. در نهایت، او به محاوراتی لطیف در مورد محبت و بوسه اشاره میکند و از این که با جان خود بازی کند، هشدار میدهد. این اشعار به زیبایی عشق و ضروریات آن پرداختهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که در روز وصال به چهرهات نگاه میکنم و به زیباییات خیره میشوم، انگار که نقاب از چهرهام برداشته شده است. در این لحظه، من از خودم غایب میشوم و تو با عشق خود بازی میکنی.
هوش مصنوعی: برای تو خود را مثل پروانه به آتش میزنم، اگر تو ای شمع دل معصوم، شبی با فقر و تنگدستی من بسازی.
هوش مصنوعی: به زیر پای تو، مردم مانند مورچهها جان خود را از دست میدهند. حالا بنگر که تو بر چه کسی سوار هستی و به سوی کجا میتازی.
هوش مصنوعی: زمانی که من از آزمون عشق به طور خالص بیرون بیایم، منی که چهرهام زرد است، مانند طلا در آتش چندین بار ذوب میشوم.
هوش مصنوعی: در صبح، پرندهای میخواند و افسوس میخورد که اگر دیروز نبود، به یاد خزان بیفت. ای گل، به زیبایی خود نباید مغرور باشی.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ کس به زیبایی و Grace مانند تو نیست، همچنین کسی نمیتواند به زیبایی من، در آواز و موسیقی جلب توجه کند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که برای یک بوسه جانم را فدای تو میکنم، اما او با خنده گفت: ناصر، با جان خود بازی نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی
چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی
امیر عالم عادل نبیره خسرو غازی
جلال دولت عالی امین ملت تازی
ملک بو احمد محمود زیبای سرافرازی
شهنشاهی که روز جنگ با شیران کند بازی
ایا شاه جهانداری که فردی و بی انبازی
[...]
جهان بازیگری داند مکن با این جهان بازی
که در مانی به دام او اگرچه تیز پر بازی
برآوردم چو کاخی خوب و اکنون میفرود آرد
برآورده فرود آری نباشد کار جز بازی
چه باشد بازی آن باشد که ناید هیچ حاصل زو
[...]
جلال امت مختار و تاج ملت تازی
کزو باشد بزرگان را بزرگی و سرافرازی
آیا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی
چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.