روز و شب بودند زلف و روی تو با هم قرین
صبح روشن مدتی با شام تیره همنشین
مشک بی آهوی پر چینش که ماچین خواندهایم
گر بدیدی باز خون گشتی ز غیرت مشک چین
آهوان شیرگیر نرگس مخمور او
میشد از خرمن گل صد برگ سنبل خوشه چین
روی داد آن ماه را تا شب نگردد گرد او
رأی شد خورشید را تا خوشه نبود در کمین
طرهاش بستی گره با حلقهٔ مار سیاه
گیسویش کردی رسن در گردن شیر عرین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اشعار به تصویر کشیدن زیبایی و جذابیت معشوق است. روز و شب در کنار هم، زلف و چهره محبوب را وصف میکنند. صبح و شام به هم پیوستهاند و زیباییهای طبیعی مانند مشک و آهو نیز به عشق جوان اشاره دارند. گیسوی معشوق بهگونهای است که با زیبایی و فتنهای خاص توجه را جلب میکند. در نهایت، شاعر با استفاده از استعارهها و تشبیهات زیبا، احساسات عمیق خویش را درباره معشوق ابراز میکند.
هوش مصنوعی: زلف و روی تو همیشه با هم هستند، مانند صبح روشن که مدتی در کنار شب تاریک قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر مشک را که به خاطر زیباییاش به آن "پرچین" میگویند، میدیدی، دوباره از عشق و غیرت مشکچین به جوش میآمدی.
هوش مصنوعی: بیداری و زیبایی چشمهای او چنان مسحورکننده است که آهوان به سادگی از او تاثیر میپذیرند. او به اندازهای دلربا و جذاب است که حتی گلهای معطر نیز در حضورش محو میشوند و به دلبری او میپردازند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که زیبایی و افکار آن شخص (ماه) به قدری واضح و روشن است که شب نمیتواند آن را پنهان کند. همچنین خورشید نیز تا زمانی که میوهای (خوشه) در کمین نباشد، نمیتواند به خوبی درخشش داشته باشد. به عبارتی، وجود و زیبایی آن فرد باعث میشود که هیچ چیز منفی نتواند بر او سایه اندازد.
هوش مصنوعی: او موهایش را به شکلی زیبا و محکم بسته و گرهای شبیه به حلقه یک مار سیاه زده است؛ گویی که با این کار در گردن شیر وحشی عصای قدرتمندی را به تصویر کشیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا
[...]
ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه
چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین
سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی
[...]
حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین
داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت
ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست
[...]
گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین
بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین
بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان
کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین
ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند
[...]
آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین
کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین
آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا
آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین
چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.