سبزه از خط غبارت خاک بر سر میکند
غنچه از لعلت قبا را چاک در بر میکند
میزند سرو روان را پنچهها بر سر چنار
تا چرا با قد تو خود را برابر میکند
میروی در باغ و هر جانب برای دیدنت
نرگس صاحبنظر از خاک سر بر میکند
آب را عکس خیال تولطافت میدهد
باد را بوی سر زلفت معطر میکند
بر ورق گل هر چه از خون جگر اسرار داشت
نانوشته بلبل آن را خواند و از بر میکند
چون به وصف روی تو ناصر همیگوید سخن
دفتر رنگین گل را باد ابتر میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و اثرات طبیعت در حضور معشوقهاش اشاره میکند. سبزه و غنچه تحت تأثیر زیبایی او رشد میکنند و چنار به خاطر قد او خود را به او نزدیک میکند. همچنین، نرگسها برای دیدن او سر از خاک بیرون میآورند و آب و باد هم به بطور زیبایی از وجود او توصیف میکنند. بلبل نیز با شاعرانگی به وصف معشوقه پرداخته و رازهای دل را فاش میکند. به طور کلی، تمام عناصر طبیعت در این شعر در خدمت توصیف زیبایی معشوقه قرار دارند.
هوش مصنوعی: گیاه با غبار خط تو خود را میآراید، گل با زیبایی لعل تو لباسش را پاره میکند.
هوش مصنوعی: سرو زیبا و جاندار با پنجههای خود بر روی درخت چنار ضربه میزند تا قدش را با قامت تو همتراز کند.
هوش مصنوعی: وقتی در باغ قدم میزنی، هر سو به خاطر تو، گلهای نرگس از خاک بیرون میآیند و خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: باد باعث میشود که آب تصویری از خیال و زیبایی را به خود بگیرد و همچنین بوی خوش زلف تو را در فضا پخش میکند.
هوش مصنوعی: بلبل هرچه از درد و رازهایی که در دل داشت و به خاطر آن رنج کشیده بود، بر روی گلبرگها به تصویر کشید، بدون اینکه نیازی به نوشتن باشد، با آوازش آنها را بیان کرد و با این صدای دلنشین از آنها دلتنگی کرد.
هوش مصنوعی: وقتی ناصر از زیبایی چهرهات صحبت میکند، سخن او مثل گلهای رنگین در دفتر میماند که باد آنها را خراب میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر بناگوشت بلای خط که سر بر میکند
جزو جزو عاشق بیچاره ابتر میکند
سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین
آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر میکند
چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی
[...]
آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند
پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند
جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس
جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند
چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند
[...]
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
[...]
باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند
خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند
ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا
آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند
قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند
[...]
بوی گیسویت دماغ جان معطر میکند
دیدن رویت چراغ دل منور میکند
منعمی گر جامههای کهنه در پوشد گداست
خلعت فاخر فقیر انرا توانگر میکند
همتم از تاج فقر بایزیدی وادهمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.