ناله کردن بر سر کویش هوس باشد مرا
می نهم لب بر لب نی تا نفس باشد مرا
بر طواف کعبه کویش به پهلو می روم
نقش پا گیراتر از دست عسس باشد مرا
بر دلم رحمی کن ای صیاد از خونم گذر
صحبت گرمی به مرغ این قفس باشد مرا
در تماشای شکرگاهی که خوابم می برد
سایه بانها بر سر از بال مگس باشد مرا
می روم در گلستان و کوس رحلت می زنم
خنده هر غنچه یی بانگ جرس باشد مرا
بر رفوگر چشم کی دوزد قبای پاره ام
گر به سوزن رشته داری دسترس باشد مرا
می روم شبها که سر در آستان او نهم
سایه دیوارکوبی او عسس باشد مرا
خار و خس آیند بهر پای بوسی خانه خیز
آشنا گر شعله آتش نفس باشد مرا
کی رسم بر آرزوهای دل خود سیدا
میوه باغ تمنا نیمرس باشد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات عمیق و عاشقانهی گوینده را بیان میکند که در آرزوی وصال معشوق خود است. او به طور استعاری از ناله کردن، طواف کعبه و گشت و گذار در گلستان صحبت میکند، که نشاندهندهی زیارت و دلدادگیاش است. گوینده همچنین به مشکلات و دردهای عاطفی اشاره میکند و از درد جدایی و آرزوهایی که در دل دارد، میگوید. در نهایت، او به ناامیدی و حسرتی که در پی دستیابی به عشق واقعیاش دارد، اشاره میکند و این نکته را میگوید که آرزویش همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: برای من حسرت بر سر کوی او وجود دارد و میخواهیم که در کنار او باشم. در اینجا میخواهم با نوشیدن شراب از لب نی، لحظهای نفس بکشم و از او دور نشوم.
هوش مصنوعی: در حال دور زدن کعبه معشوق هستم و با حالتی خاص قدم برمیدارم، زیرا رد پای من برایم مهمتر از دستهای نگهبانان است.
هوش مصنوعی: ای صیاد، بر دلم رحم کن و از رنج و درد من بگذر، اگر تو بتوانی با صحبت گرم و دلنشینی که با مرغ این قفس داری، مرا هم به آرامش برسانی.
هوش مصنوعی: من در حال تماشای باغی شیرین و زیبا هستم که خوابم میبرد و مانند سایهبانهایی که بال مگس بر سر من میافکند، احساس آرامش دارم.
هوش مصنوعی: من به گلستان میروم و با صدای زنگ سفر میزنم، هر بار که غنچهای میخندد، صدایش برای من مانند صدای جرس است.
هوش مصنوعی: به کسی که میتواند زخمهایم را با دقت ترمیم کند، خواهم گفت که نکند بیدقتی کند و به من آسیب بزند، چون اگر او در دسترس باشد، بهتر است که به من نزدیک شود و به کارش بپردازد.
هوش مصنوعی: هر شب به سوی درگاه او میروم و در آنجا سایه دیواربانش را به عنوان نگهبان خود میپندارم.
هوش مصنوعی: زخمهای دردناک و مشکلاتی که در زندگی داریم، به خاطر نزدیکی به عشق و محبت است. اگر آتش عشق در دل من باشد، حتی این thorny obstacles را هم با آغوش باز میپذیرم.
هوش مصنوعی: آیا میتوانم به خواستههای دل خود برسم؟ آیا میوهٔ آرزوهای من به زودی به بار مینشیند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا
یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا
گر بود شایستهٔ غم خوردن تو جان من
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
گر نه عشقت سایهٔ من شد چرا هر گه که من
[...]
گر بود غم خوردنت شایسته جان رهی
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
بر وصالش یک نفس گر دسترس باشد مرا
حاصل عمر عزیز آن یکنفس باشد مرا
خواهم افکندن ز دست دل سراندر پای دوست
گر زمن بپذیردش این فخر بس باشد مرا
عاشقم بر روی جانان هر که خواهی گو بدان
[...]
من نه آن صیدم که آزادی هوس باشد مرا
از قفس گویم، نفس تا در قفس باشد مرا
از پی راه فنا سامان ندارم، ورنه من
خویش را میسوزم ار یک مشت خس باشد مرا
بر سراپای دلاویزت نمیپیچم چو زلف
[...]
چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟
خون دل چندان نمییابم که بس باشد مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.