به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی
خبر نکرده چرا بی خبر نمی آیی
ز چشم من شده یی چون پری به شیشه نهان
چه دیده یی که مرا در نظر نمی آیی
ز تشنگی لب من گشته خشک همچو صدف
چرا ز بحر برون چون گهر نمی آیی
اسیر دام تو را نیست قوت پرواز
به دستگیریی این مشت پر نمی آیی
به خانه ای که چو خورشید روی میاری
طلوع تا نکند صبح برنمی آیی
کله شکسته و چون صبح سینه واکرده
کمر گشاده ز موی کمر نمی آیی
به جستجوی تو گردیده سوده پا و سرم
به دیدن من بی پا و سر نمی آیی
به باغ دهر چو شبنم سفید شد چشمم
هنوز ای گل صدبرگ تر نمی آیی
به پرسش دل بیمار سیدای غریب
چرا تو از همه کس پیشتر نمی آیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing و انتظار یک عاشق برای معشوقش است. شاعر از معشوق میخواهد که چرا بیخبر و ناگهانی به سراغش نمیآید و احساس تنهایی و تشنگی میکند. او به زیبایی معشوق و تاثیر او بر زندگیاش اشاره میکند و میگوید که در غیاب او، همه چیز بیمعناست. شاعر خود را در جستجوی معشوق میبیند و از او میخواهد که به سراغش بیاید، زیرا در نبود او، دلش بیمار و چشمش خشک شده است. در نهایت، شاعر از معشوق میپرسد که چرا از دیگران، زودتر به سراغ او نمیآید.
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا، چرا به کلبهام نمیروی و از حال من باخبر نمیسازی؟ چرا بیخبر و ناگهان نزد من نمیآیی؟
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند پری درون شیشه پنهان شدهاند. نمیدانم چه چیز را دیدهای که دیگر در نظر من نمیآیی.
هوش مصنوعی: لبهای من از تشنگی خشک شدهاند و مانند صدفی بیآب به نظر میآیند. چرا از دریا خارج نمیشوی و به من نمیرسی، مانند دُری که در دل دریا است؟
هوش مصنوعی: فردی که در دام تو گرفتار شده، نمیتواند خود را از بند آن رها کند و نتوانسته است با دستان تو به آزادی و پرواز برسد. این شخص نمیتواند به راحتی از این وضعیت فرار کند.
هوش مصنوعی: به خانهای که تو مانند خورشید به آن میتابی و روشنی میدهی، صبح به آنجا نمیآیی و همچنان در خواب باقی میمانی.
هوش مصنوعی: شخصی با چهرهای آسیبدیده و خسته، مانند صبح که تازه روشن میشود و آمادهای برای شروع یک روز جدید، میگوید که تو با کمر باز و موی کمر درهم با او نمیآمدی.
هوش مصنوعی: من در جستجوی تو هستم و تمام وجودم در این مسیر مشغول است، اما تو هرگز به دیدارم نمیآیی، حتی وقتی که بیپایی و بیسری، یعنی در شرایط سخت و دشوار.
هوش مصنوعی: چشمم به مانند شبنم سپید در باغ زندگی میدرخشد، اما ای گل صدبرگ، هنوز به نزد من نیامدهای.
هوش مصنوعی: چرا ای سید تنها و غریب، تو قبل از همه به یاری دل بیمار نمیشتابی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین نه در نظر ای سیمبر نمی آیی
ز سرکشی تو به اندیشه درنمی آیی
ز چشم شور تو چون ایمنی ز غلطانی
چرا برون ز صدف چون گهر نمی آیی؟
همیشه در نظری و ز لطافت سرشار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.