بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی تو
نسیم صبح فرورفت در کفن بی تو
شکسته چنگ و قدح سرنگون و تیره چراغ
رسیده است بلایی در انجمن بی تو
ز رفتنت به خود آسودگی نمی بینم
مرا ز بیضه بود تنگتر وطن بی تو
غم فراق تو انشا نمی توانم کرد
گره شده به زبان قلم سخن بی تو
ز دوریی تو شدم بر هلاک خود راضی
به پای تیشه نهم سر چو کوهکن بی تو
نفس چو غنچه کند در حریم دلتنگی
مراست خانه صیاد پیرهن بی تو
بنفشه خار و چمن خشک و سبزه بی مقدار
پریده رنگ ز گلهای یاسمن بی تو
ندیده بی تو رخ باغ روی خندیدن
نهاده غنچه گل مهر بر دهن بی تو
چو غنچه خاطر جمعی بود تو را این بس
نشسته ام به دل پاره پاره من بی تو
نهاده شیشه علم بر مزار پروانه
به شمع میکده فانوس شد کفن بی تو
چو سیدا دلم آورده رو به ویرانی
بیا بیا که خراب است حال من بی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه ناشی از جدایی محبوبش سخن میگوید. او به زیباییهای طبیعت و حال خراب خود بدون حضور محبوب اشاره میکند و ناتوانیاش در بیان این غم را بیان میکند. حسرت و درد وی به حدی رسیده که حتی به مرگ و ویرانی هم رضایت داده است. همه چیز در زندگیاش بدون محبوب بیمعناست و او خواستار بازگشت اوست تا بتواند از این درد رهایی یابد.
هوش مصنوعی: بیا که گلهای زیبا شکفتهاند، ای سرو محبوب من. بدون تو، چمن بیروح شده و نسیم صبح هم به تیرهگی رفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که به خاطر غیبت تو، همه چیز در هم ریخته و خراب شده است. سازها در هم شکسته و چراغها خاموش شدهاند، به طوری که جو در مجلس به شدت تاریک و غمانگیز است. حضور تو میتوانست آرامش و نور را به اینجا بیاورد، اما حالا بیتو، وضعیت نگرانکنندهای حاکم است.
هوش مصنوعی: از رفتن تو آرامش نمییابم، احساس میکنم که وطنم بدون تو همچون تنگی تخممرغ است.
هوش مصنوعی: غم دوری تو را نمیتوانم به زبان بیاورم؛ کلمات بدون تو در ذهنم قفل شدهاند.
هوش مصنوعی: از غم دوری تو، به مرگ خود راضی شدهام و همچون کوهکنی که بی تو باشد، سرم را به پای تیشه میگذارم.
هوش مصنوعی: زمانی که روح من مانند غنچهای میشود، در فضایی که غمگین است، آنگاه من در خانهام، که همان درود و دلباختگی به توست، خود را مییابم. این خانه به یاد صیادی است که در پی شکار خود است، اما آن شکار تو هستی که بیحضور تو، تمام این احساسات را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: با نبود تو، بنفشه بیفایده و خار و چمن خشک شدهاند و سبزهها رنگ باختهاند، در حالی که گلهای یاسمن هنوز زیبا هستند.
هوش مصنوعی: باغ بدون تو زیبایی و شادابی ندارد؛ غنچه گل که هنوز باز نشده، در انتظار لبخند تو است و مهر تو را بر لب دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که دل آرامش دارد، مثل یک غنچه ای است که جمع و مرتب شده، اما در absence تو، من در دلم که سرشار از درد و پارگی است، تنها نشستهام.
هوش مصنوعی: شیشه علم را بر روی مزار پروانه گذاشتهاند، و فانوس در شمع میکده بدون تو به کفن تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: دلم به شدت غمگین و خراب است و بدون تو همه چیز ویران شده؛ بیا و حال مرا درست کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکفتگی نشود سبز در چمن بی تو
به اشک شمع زند غوطه انجمن بی تو
عنان برق و نسیم خزان و سیل بهار
نرفته اند ز دست آنچنان که من بی تو
ز شبنم و چمن بود تازه رو چون گل
[...]
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو
حرام باد دگر زندگی به من بی تو
به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت
به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو
کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.