نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو
نمی زنم به کسی همچو غنچه دم بی تو
کتابتی به تو انشا نمی توانم کرد
فتاده است ز انگشت من قلم بی تو
شدست کشورم از رفتن تو زیر و زبر
گرفته ملک دلم را سپاه غم بی تو
به داغ سینه خود مرهمی که بگذارم
فتیله می شود و می کند ستم بی تو
چو شمع شب همه شب سوختن بود کارم
ز دیده ریخته اشک و نشسته ام بی تو
به روی بستر خود خواب را نمی بینم
چو چشم آهوی وحشی نموده رم بی تو
دل کباب من از جای برنمی خیزد
نهاده آتش من سینه را به نم بی تو
خط غبار جمال تو بود سر خط من
قلم شکسته و گم کرده ام رقم بی تو
ز رفتن تو هلالی شدست ماه تمام
شدست نور چراغ سپهر کم بی تو
نمی کنند لبم تر ز چشمه زمزم
نمی دهند مرا جای در هرم بی تو
چو شمع ماتمیان دود شعله آهم
در آسمان زده چون کهکشان علم بی تو
غلام حلقه به گوش تو قمریان شده اند
چو طوق فاخته گردیده سرو خم بی تو
نمی کنی به لب خشک سیدا رحمی
کشیده است ارادت ز جام جم بی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوهی عمیق ناشی از جدایی معشوق صحبت میکند. او نمیتواند به تماشای گل یا فعالیتهای روزمرهاش بپردازد و از زندگی بدون محبوبش ناراضی است. احساساتش به قدری شدید است که از نوشتن درباره او ناتوان است و قلمش بدون او بیمعنا شده است. عزاداری او شباهت به شمعی دارد که هر شب میسوزد و اشکها از چشمانش نمیریزد. او نمیتواند خواب خوشی ببیند و دلش به شدت آشفته است. در واقع، او بجز غم و اندوه چیزی را تجربه نمیکند و تمامی زیباییها و خوشیهای زندگیاش تحت تأثیر فقدان محبوبش قرار گرفتهاند. شاعر به شدت دلتنگی و فقدان را حس میکند و زندگیاش بدون معشوقش تاریک و بیمعنا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: نمیخواهم شاهد زیبایی گل باشم و بدون تو قدمی بر ندارم، مثل غنچهای که بدون شکوفهاش نفس نمیکشد.
هوش مصنوعی: نمیتوانم برای تو چیزی بنویسم، چرا که بدون تو قلم از دستانم افتاده است.
هوش مصنوعی: سرزمینم از رفتن تو آشفته و ناامن شده است و در دل من، غم بیتویی همچون لشکری سرکش و بیرحم به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم برای درد دلم دارویی بگذارم، به جای تسکین، عمق غم و اندوهم را بیشتر میکند و غمهای بیتو را به دوش میکشد.
هوش مصنوعی: مانند شمعی که در شب میسوزد، تمام شبها در غم تو میسوزم و از چشمانم اشک میریزم و بیتو نشستهام.
هوش مصنوعی: در بستر خود نمیتوانم خواب ببینم، مانند یک آهو که به خاطر ترس و وحشت از خطر، چشمش به اطراف دوخته شده است و آرامش ندارد؛ چرا که تو در کنارش نیستی.
هوش مصنوعی: دل سوزان من آرام نمیگیرد، چرا که در absence تو، سینهام در آتش عشق میسوزد.
هوش مصنوعی: خط غبار زیبایی تو ظاهر کنندهٔ سرنوشت من است، اما من قلمی شکسته دارم و بدون تو نشانی را گم کردهام.
هوش مصنوعی: با رفتن تو، ماه کامل به شکل هلال درآمده و نور چراغ آسمان بدون تو کم رنگ شده است.
هوش مصنوعی: مرا از چشمه زمزم سیراب نمیکنند و بدون تو جایی برای استراحت ندارم.
هوش مصنوعی: مانند شمعی در محافل سوگواری، دود و شعله دلتنگیام در آسمان زبانه میکشد، همچون کهکشانهایی که بدون تو وجود دارند.
هوش مصنوعی: بندگان تو به مانند حلقهای در گوش، تحت فرمان تو قرار دارند و در غیاب تو، مانند طوق روی گردن، در حالتی افسرده و بیحال به سر میبرند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این بیت، گوینده از بیتوجهی و بیرحمی محبوب خود ناراحت است. او اشاره میکند که محبت و ارادت او به محبوب از جایی میجوشد که حتی در شرایط سخت و خشک هم پیدا میشود، همانند جانی که از جام جمشید برمیآید. به طور کلی، این متن نشاندهندهی عشق و وفاداری عمیق گوینده به محبوبش است، حتی در زمانی که میتواند احساس neglected بودن کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.