گنجور

 
سیدای نسفی

روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف

گردد بهشت یک طرف آنکو به یک طرف

سنجند اگر به روز قیامت گناه من

افتد ز بار جم ترازو به یک طرف

شوق تو مست کرده چنان اهل باغ را

افتاده گل به یک طرف و بو به یک طرف

چون شانه پاره پاره دلم گر شود رواست

خط یک طرف کشیده و گیسو به یک طرف

چشمی که چون نگاه به هر سو می دوید

امروز کرده گوشه ابرو به یک طرف

چون سیدا اگر چه بهر سوی می تپم

آخر نهم ز درد تو پهلو به یک طرف

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

معنی ز لفظ جوهر خود را عیان کند

زان چهره لطیف مکن مو به یک طرف

تاسر برآورد ز گریبان پیرهن

هردم کند نسیم تکاپو به یک طرف

یکسان به دیر و کعبه نظر کن که میل نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه