نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز
کسی چو من نزده آتشی به جان هرگز
چونی اگر چه سراپای من ز ناله پر است
نکرده ام به سر کوی او فغان هرگز
به بوستان جهان غنچه یی که من دارم
چو گل نمی شنود حرف باغبان هرگز
مباد چشم من افتد بروی اهل جهان
ز خانه پا نگذارم بر آستان هرگز
به لاله زار دل خود نظاره یی دارم
نرفته ام به تماشای بوستان هرگز
کسی ندیده چو من بی وفایی گل را
نمی کند به چمن فکر آشیان هرگز
ز بس که اهل جهان خصم یکدیگر شده اند
نمی روم به ملاقات دوستان هرگز
ز اهل جاه امید ملایمت دور است
مراد کس بزآید ز آسمان هرگز
به رنگ کاهی عشاق می زند پهلو
نظر نمی کنم از رشک بر خزان هرگز
نسیم صبح درآورد غنچه را بر حرف
مرا نداد سخن رو به آن دهان هرگز
سخنور از دم شمشیر رو نمی تابد
به تیغ خامه نمی ماند از زمان هرگز
به نخل قامت او سیدا مروت نیست
کسی نخورده بر از شاخ ارغوان هرگز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بیان حسرت و تالمات عاشقانه او میپردازد. او نمیتواند از یاد و خاطرات جوانی که دوستش دارد رها شود و از درک عدم وفای گلها و ناامیدی از دوستان و اهل جهان صحبت میکند. شاعر به این نکته اشاره میکند که هیچگاه به زیارت دوستان نخواهد رفت و در دنیا از ارتباطات انسانی فاصله میگیرد. او در حسرت غنچهای است که مانند گل نمیتواند صدای باغبان را بشنود و به زیباییهای دنیا بیاعتناست. در نهایت، شاعر از ویژگیهای منفی جامعه و جداییهای عاطفی میگوید و از ارتباطات انسانی ناامید شده است، مانند نخل که نشانی از استقامت دارد اما نتوانسته از کسی بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من هرگز یاد آن جوان را فراموش نمیکند و هیچکس به اندازه من آتش اشتیاق و عشق را در دل نداشته است.
هوش مصنوعی: اگرچه وجود من پر از ناله و زاری است، اما هرگز در کوی او فریاد نزدهام.
هوش مصنوعی: من در دنیای خود گلی دارم که به حرفهای باغبان توجهی نمیکند.
هوش مصنوعی: نمیخواهم که نگاه من به افرادی که در این دنیا هستند بیفتد، بنابراین هرگز از خانه خارج نمیشوم و به درِ کسی نزدیک نمیشوم.
هوش مصنوعی: من همیشه به زیبایی و احساسات قلب خود توجه دارم و هرگز به دنبال زیباییهای بیرونی باغها نرفتهام.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند من وفاداری گل را ندیده است، او هرگز به فکر جایی برای زندگی در چمن نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه انسانها از همدیگر دشمنی میکنند، هرگز به دیدن دوستانم نمیروم.
هوش مصنوعی: از افراد جاهطلب نمیتوان انتظار دوستی و ملایمت داشت، زیرا کسی که بخواهد به هدفش برسد، هرگز از آسمان به او نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: عشاق به رنگ زرد و کاهی میزنند و من از روی حسادت به خزان، هرگز به آن نگاه نمیکنم.
هوش مصنوعی: نسیم صبح غنچه را باز کرد، اما از حرف من خبری نبود و هرگز به آن لبها سخنی نگفت.
هوش مصنوعی: سخنور به راحتی از تیغ و شمشیر نمیگذرد و قلم او در برابر زمان هرگز از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و قامت بلند او اشاره شده است و به نوعی نشاندهندهی احترام به شخصیت اوست. همچنین میگوید که کسی نتوانستهاست به او آسیب برساند، همانطور که کسی نمیتواند از شاخ درخت ارغوان بکند. این متن به معنای محافظت و حرمت گذاری به فرد مذکور است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حدیث عشق نگیرد به زاهدان هرگز
ز بوی گل نشود جغد شادمان هرگز
به عاقلان نتوان دوخت داغ سودا را
تنور سرد نگیرد به خویش نان هرگز
اگر چه کوه غم روزگاربردل ماست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.