گنجور

 
سیدای نسفی

چو بهر پرسشم آن شهسوار می آید

صف ملک ز یمین و یسار می آید

گهی که از غم او می زنم به دل ناخن

صدای کوهکن از کوهسار می آید

برم چو نامه اعمال در ترازوگاه

کتابتی که به سویم ز یار می آید

به باغ نوخط من دوش می کشید و هنوز

نسیم مست صبا مشکبار می آید

ز چاک سینه روشندل خدا ترسم

پیمبریست که بیرون ز غار می آید

ز بال مرغ چمن شد قفس گل صد برگ

که گفته است به بلبل بهار می آید

کدام لاله رخ امروز در چمن رفتست

به هر که می نگرم داغدار می آید

بر آستانه خود همچو نقش پا عمریست

نشسته ام به امیدی که بار می آید

کمند بوی گل آرد به باغ بلبل را

دلم به سوی تو بی اختیار می آید

به گرد کوی تو هر روز گردباد از دشت

به جستجوی من خاکسار می آید

اگر به کوه نهم پشت بر زمین ماند

غمی که بر من از این روزگار می آید

نگاه گرم تو می سوزد استخوانم را

کجا ز برق ترحم بخار می آید

خجالتی که کشی از گناه خود امروز

نگاه دار که فردا به کار می آید

سپندوار از آن کوی سیدا امروز

چه شد که سوخته و بی قرار می آید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

مساعی تو در ابطال عمر فرسایی

خلاف قاعدۀ روزگار می آید

تویی که کام دل آرزو و زفیض کفت

بخلق بی جگر و انتظار می آید

شراب را که دهی چاشنی زآب حیات

[...]

حکیم نزاری

ز باد بویِ عرق چینِ یار می‌آید

خصوص آن که نسیمِ بهار می‌آید

چو سر ز جیبِ عرق چین برآورد گویی

نسیمِ خلد ز دار القرار می‌آید

کدام آهویِ مشکین که در رکاب ِبهار

[...]

امیرخسرو دهلوی

بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید

ز بهر بردن جان فگار می‌آید

فراز مرکب ناز و سوار در عقبش

هزار شیفته بی‌قرار می‌آید

رسید نازک من، ای نظارگی، زنهار

[...]

عبید زاکانی

بنوش باده که فصل بهار می‌آید

نوید خرمی از روزگار می‌آید

ز ابر قطرهٔ آب حیات می‌بارد

ز باد نفخهٔ مشک تتار می‌آید

برای رونق بزم معاشران لاله

[...]

ناصر بخارایی

رسید مژده دولت یار می‌آید

چو مه به قلهٔ گردون سوار می‌آید

به ابروی چو کمان تیر غمزه پیوسته

گمان برم که به عزم شکار می‌آید

فتاده در پی او صد هزار دل چو سپاه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه