آن شوخ اگر نمایدش از دور پشت دست
در پیش او نهد به زمین حور پشت دست
خوردم هزار نیش و نشد نوش حاصلم
تا کی نهم به خانه زنبور پشت دست
بر سایلان کریم حقارت نمی کند
دهقان نمی زند به صف مور پشت دست
سیلی خورد طبیب ز بر و از نبض من
داغم زند به مرهم کافور پشت دست
حق گوی را کسی نتواند خموش کرد
کاری نکرد بر لب منصور پشت دست
داری مسیح تا ید بیضا در آستین
پنهان مساز از من رنجور پشت دست
ای سیدا ز جود صدایی نشد بلند
چندان زدم به چینی فغفور پشت دست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، به شدت نمادین و عمیق است و به موضوعاتی چون رنج، امید، و شرایط اجتماعی اشاره دارد. شاعر از نیش زنبور و درد ناشی از آن سخن میگوید و به شخصیتهایی اشاره میکند که در دنیای نابرابر و خفقانآور نمیتوانند به راحتی صدای خود را بلند کنند. همچنین از مسیح و مهرداد به عنوان نمادهایی از نیکی و فخر یاد میشود. تکرار تصویر "پشت دست" میتواند نماد احساس یأس و ناامیدی باشد، جایی که آدمی با درد و ضعفهای خود مواجه است، ولی در عین حال تلاشی برای حفظ کرامت و امید دارد. در کل، شعر به نوعی انتقاد اجتماعی و بیانی از شرایط انسانی در برابر نابرابریهاست.
هوش مصنوعی: اگر آن دلبر شوخ از دور به من نگاه کند، دستم را به نشانهی احترام بر زمین میگذارم و به او ادای احترام میکنم.
هوش مصنوعی: من هزاران زخم را تحمل کردم و هیچ نتیجهای نگرفتم؛ تا کی باید به کندن عسل از لانه زنبور امیدوار باشم؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که شخصی بزرگ و با کرامت هرگز به دیگران توهین نمیکند و مانند دهقان که به صف موران بیاعتناست، خود را درگیر مسائل پست و حقیر نمیکند. به عبارتی، انسانهای با منزلت و ارزش، به چیزهای کوچک و بیاهمیت توجه نمیکنند و از نظرشان فراتر از این مسائل هستند.
هوش مصنوعی: طبیب از شدت درد من تحت فشار قرار گرفته و به درد من واکنش نشان میدهد، به طوری که داغی که از نبض من احساس میکند را بر روی دارویش حس میکند.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند فردی حقگو را ساکت کند، حتی اگر کار سختی را کرده باشد و در برابر فشارها ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: تو که قدرتهای بزرگی داری، مانند معجزه مسیح، نباید از من رنجور و آسیبپذیر دوری کنی و این قدرت را پنهان کنی.
هوش مصنوعی: ای آقا، از generosity تو صدا و صدایی بلند نشد. من به شدت تلاش کردم ولی به جایی نرسیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کس فشاند بر من پر شور پشت دست
از جهل زد به خانه زنبور پشت دست
یابد چگونه راه در آن زلف دست ما؟
جایی که شانه می گزد از دور پشت دست
چون روی دست گل شود از زخم خونچکان
[...]
زآن شوخ دید تا دل ناسور پشت دست
زد از تپش به مرهم کافور پشت دست
از نازکی نگار شود روی دست او
گر تند بیندش کسی از دور پشت دست
پرخار حسرتیم، بما دست رد منه
[...]
زانرو که زد به بلبل پرشور، پشت دست
تا حشر می گزد، گل مغرور، پشت دست
در کوی عشق، پا به ادب بر زمین گذار
این بیشه، شیر می خورد از مور پشت دست
دیشب به زور جام ادب سوز عاشقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.