کارم ز درد عشق به مردن رسیده است
چاکم ز سینه تا لب دامن رسیده است
ای باد صبحدم قدمی پیشتر گذار
امروز غنچه ام به شکفتن رسیده است
بر کوه اگر نهم کمر کوه بشکند
دردی که از جفای تو بر من رسیده است
ناقوس را گره شده فریاد در گلو
تا ناله ام به گوش برهمن رسیده است
لطفی نمی کند به من آن شوخ سیدا
کارم ازین دیار به رفتن رسیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عواطف عمیق و درد عشق است. شاعر از شدت درد و رنجی که به خاطر عشق متحمل شده، سخن میگوید و احساس میکند که به مرز مردن رسیده است. او از زنده بودن غنچهای صحبت میکند که به شکفتن نزدیک شده و میخواهد که باد صبح قدمی جلوتر برود. همچنین اشاره میکند که جفای محبوبش به او آسیب زیادی زده و درد او مثل ناقوسی در گلو گیر کرده است. در نهایت، شاعر از بیتوجهی محبوبش ناامید شده و احساس میکند که باید از این دیار برود.
هوش مصنوعی: عشق مرا به جایی رسانده که در حال احتضار هستم و دردهایم به اندازهای شدید شده که از سینهام تا لبه دامنم کشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای باد صبحگاهی، لطفاً کمی جلوتر برو، چون امروز گل من آماده شکفتن است.
هوش مصنوعی: اگر کمر کوه را بر روی آن بگذارم، شکسته میشود؛ درد و رنجی که از بیوفایی تو بر من آمده، بسیار بیشتر از اینهاست.
هوش مصنوعی: زنگ کلیسا به صدا درآمده و من از شدت ناراحتی در خودم غوطهور هستم. صدای من به جایی رسیده که امید دارم برهمن، که نماد خرد و آگاهی است، آن را بشنود.
هوش مصنوعی: آن دختر خوشفکر و بازیگوش به من لطفی نمیکند و حالا کارم از این دیار به رفتن افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.