ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتاب امشب
به گرد کلبه ام چون هاله می گشت آفتاب امشب
عرق از روی شرم آلود او می ریخت چون شبنم
دماغ بزم روشن بود از بوی گلاب امشب
به دست خاطر خود داشتم دامان دل جمعی
پریشان بود از زلف حواسم پیچ و تاب امشب
نمک در دیده ام می ریخت لبهای سخنگویش
چو مژگان می پرید از چشم من رگهای خواب امشب
چو شمع از سوز دل می سوختم بنیاد هستی را
کرم فرمود و زد بر آتش سوزانم آب امشب
به چشم هوش می کردم تماشا یار نو خط را
نظر پوشیده می دیدم خط روی کتاب امشب
به گرد قامتش چون سیدا گردیده می گفتم
چراغ بزم را پروانه شد مرغ کباب امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیبایی از یک شب پرنور و پر احساس است. شاعر از ماهتابی که خانهاش را روشن کرده و آفتابی که اطراف کلبهاش را احاطه کرده سخن میگوید. او از عرق شرم معشوقش و بوی خوش گلاب در فضا صحبت میکند. شاعر با احساساتی عمیق به توصیف احساسات خودش میپردازد و از پریشانی دل و زیباییهای معشوق میگوید. در پایان، شاعر خود را مانند شمعی میداند که از عشق میسوزد و از زیبایی چهره و خط معشوقش لذت میبرد. کلاً، این شعر نمایانگر عشق، زیبایی و احساسات عمیق انسانی است.
هوش مصنوعی: امشب نور ماه خانهام را پر کرده و در اطراف کلبهام، آفتاب به شکل هالهای زیبا درخشان است.
هوش مصنوعی: عرق از روی شرم او میریخت و مانند شبنم به نظر میرسید، چرا که فضای میهمانی با بوی خوش گلاب معطر شده بود.
هوش مصنوعی: در ذهنم جمعی از دلها را در آغوش داشتم، اما فکرها و احساساتم به هم ریخته و نامنظم بودند و به خاطر زیبایی و جذابیت شب، ذهنم به شدت مشغول شده بود.
هوش مصنوعی: اشکهایم مثل نمک در چشمانم میریزد و لبهای سخنگوی او، به زیبایی مژگانم در حال پرپر شدن هستند؛ در این شب خواب، رگهای خواب من دچار مشکلاتی شده است.
هوش مصنوعی: من چون شمعی سوزان بودم که از درد دل میسوزیدم و وجودم در آتش اشتیاق میسوخت، امشب خداوند بر آتش درونم آب فرستاد و آن را خاموش کرد.
هوش مصنوعی: به چشم میدیدم که خط جدید یار را تماشا میکنم و از نظر پنهان شده روی کتاب امشب را مینگرم.
هوش مصنوعی: به دور قامت او مثل پروانه دور شمع میچرخیدم و در دل میگفتم که چراغ مجلس در حال حاضر چون پروانهای به دور او پرواز میکند و او در میان جمعیت مانند مرغی کباب شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مگر از خانه بیرون آمد آن گل بی حجاب امشب؟
که بوی یاسمن دارد فروغ ماهتاب امشب
ز نور مه، نظر چون مهر تابان خیره می گردد
مگر یک جانب افتاده است از رویش نقاب امشب؟
کدامین آتشین جولان به سیر ماهتاب آمد؟
[...]
پی صید افگنی بیرون شد از بزم شراب امشب
ز شاخ شعله در پرواز شد مرغ کباب امشب
من و معشوق در یک پیرهن بودیم از مستی
گریان کتان را بخیه می زد ماهتاب امشب
ز خواب خویش تا صبح قیامت برنمی خیزم
[...]
مگر آئینه عکس تو شد جام شراب امشب
که در صهبا رگ تلخی است موج ماهتاب امشب
پرد پر در پر خاکستر پروانه پروانه رنگ گل
برآید شمع روشن گر ز فانوس نقاب امشب
ز کوی می فروشان باز سرمستانه می آید
[...]
چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب
ندارد عزم رفتن سوی خرگه آفتاب امشب
زمین ز آسمان افتاده اندر اضطراب امشب
رسد از کربلا بر گوش صوت بوتراب امشب
همانا میرود در کوفه زینب بینقاب امشب
[...]
مرا بی تاب داری هر دم ای زلف بتاب امشب
خدارا یک دم از من ای سیه دل رو متاب امشب
سرم بر سنگ و سنگم بر دل و دل خون و تن بی جان
نه جان در بر، نه جانان، چون ننالم بی حساب امشب!
طبیب مهربان بیهوده زان لب صبر فرمایی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.