مگر آئینه عکس تو شد جام شراب امشب
که در صهبا رگ تلخی است موج ماهتاب امشب
پرد پر در پر خاکستر پروانه پروانه رنگ گل
برآید شمع روشن گر ز فانوس نقاب امشب
ز کوی می فروشان باز سرمستانه می آید
ندارم از تو ای بخت ستمگر چشم خواب امشب
دلم را اینقدرها تاب الفت نیست، می ترسم
که گردد خامسوز از گرمی مجلس کباب امشب
مگر شد خاطرش آئینه یادم که می یابم
ز هر شب بیشتر در خویش جویا اضطراب امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به زیباییهای شب و احساسات عمیق خود در آن اشاره میکند. او از زیباییهای طبیعت و شب، مانند ماه و شمع صحبت میکند و در عین حال نگران از محبت و اهیمت آن در زندگیاش است. همچنین، او از دوری و بلاتکلیفی احساس میکند و میترسد که این عشق و ارتباط به او آسیب برساند. به طور کلی، این شعر درباره احساسات عاشقانه و اضطرابها و ترسهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: آیا میتوانم بگویم که امشب، مانند آینهای که تصویر تو را به تصویر میکشد، لیوان شراب من را تحت تأثیر قرار داده است، در حالی که در رنگ و طعم آن، حس تلخی وجود دارد و نور ماه شب را به ویژه نمایان میکند؟
هوش مصنوعی: پرهای خاکستری پروانه، رنگ گل را به نمایش میگذارد و شمعی که روشن است، در سایهی فانوس امشب میدرخشد.
هوش مصنوعی: از کوچهی میفروشان، با حالت مستی باز میآیم. ای بخت بیرحم، امشب خواب ندارم و نمیتوانم چشمانم را ببندم.
هوش مصنوعی: دل من آنقدر طاقت عشق را ندارد، نگرانم که از گرمی و شوق این مجلس، مثل گوشتی که روی آتش کباب میشود، بسوزد.
هوش مصنوعی: آیا یادش به قدری روشن شده که احساس میکنم هر شب به اضطراب خودم بیشتر پی میبرم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مگر از خانه بیرون آمد آن گل بی حجاب امشب؟
که بوی یاسمن دارد فروغ ماهتاب امشب
ز نور مه، نظر چون مهر تابان خیره می گردد
مگر یک جانب افتاده است از رویش نقاب امشب؟
کدامین آتشین جولان به سیر ماهتاب آمد؟
[...]
ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتاب امشب
به گرد کلبه ام چون هاله می گشت آفتاب امشب
عرق از روی شرم آلود او می ریخت چون شبنم
دماغ بزم روشن بود از بوی گلاب امشب
به دست خاطر خود داشتم دامان دل جمعی
[...]
چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب
ندارد عزم رفتن سوی خرگه آفتاب امشب
زمین ز آسمان افتاده اندر اضطراب امشب
رسد از کربلا بر گوش صوت بوتراب امشب
همانا میرود در کوفه زینب بینقاب امشب
[...]
مرا بی تاب داری هر دم ای زلف بتاب امشب
خدارا یک دم از من ای سیه دل رو متاب امشب
سرم بر سنگ و سنگم بر دل و دل خون و تن بی جان
نه جان در بر، نه جانان، چون ننالم بی حساب امشب!
طبیب مهربان بیهوده زان لب صبر فرمایی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.