مکن از بهر روزی پیشه خود بینوایی را
بنه چون کوهکن بر دست خود زورآزمایی را
شود از گوشه گیری نام تو مشهور در عالم
چو عنقا گر کنی مقراض بال خود نمایی را
به درها می دواند آدمی را نفس گردنکش
خریداری نباشد غیر سگ نان گدایی را
به مفلس رو دهد دنیا کند سوداگری پیشه
گدا منعم چو گردد می فروشد آشنایی را
نصیحت می کند با اهل دنیا بیشتر واعظ
نمی گویند مردم بی طمع حرف خدایی را
دل منعم ملایم کردن از هر کس نمی آید
رخ چون سنگ باید جذبه آهن ربایی را
کند روشن طلوع صبح کاذب دعویی خود را
گواهی می دهد مسواک و فش زهد ریایی را
به زیر چرخ آه نارسا را نیست تأثیری
نباشد بهره مندی از نشان تیر هوایی را
مراد از آسمان در خورد کوشش می شود حاصل
دهد خورشید و مه مقدار روزن روشنایی را
ز شاخ آرزو گل چیدن از دستم نمی آید
خدایا دور کن از پنجه من نارسایی را
توکل کرده یی تن پروری را نام ای زاهد
کلید رزق خود تا کی کنی بیدست و پایی را
کفایت می کند سالی صدف را قطره باران
به سایل لذت دیگر بود رزق هوایی را
کند بی قدر و قیمت از خسیسان آرزو کردن
نباشد حاصلی جز زرد رویی کهربایی را
حصار عافیت شد بهر یوسف دامن عصمت
مکن دور از برم یارب لباس پارسایی را
ندیدم عالم آبی که تر گردد لب ساقی
زدم آخر به دریا چون صدف طاس گدایی را
ارسطون قدح هر دم به افلاطون خم گوید
ز طفلان یاد گیر ای ذوفنون حرف هوایی را
به هر کس صاحب احسان کرد جودی برنمی گردد
نخواهد جست ایزد از من این جان عطایی را
به جغد ای سیدا ویرانه بهتر باشد از گلشن
طبیبی نیست جز صحرا مزاج روستایی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد دنیا و عدم بهرهمندی از مادیات میپردازد. شاعر به انسانها یادآوری میکند که نباید به خاطر روزی و زندگی به خود ذلت آورده و وارستگی را فراموش کنند. او به مشکلاتی که انسانها از ناهنجاری و طمع در دنیا به وجود میآورند اشاره میکند و نشان میدهد که دنیا با وجود ظاهری زیبا و فریبنده، در واقع حاوی نارساییها و کمبودهاست. شاعر همچنین توصیه میکند که به جای دل بستگی به دنیا، باید به خدا توکل کرد و از آرزوهای غیر واقعی و بیمحتوا دوری جست. در نهایت، او تأکید دارد که درک حقیقت و تکیه بر ارزشهای معنوی از اهمیت بیشتری برخوردار است تا اینکه صرفاً به جستجوی ثروت و قدرت بپردازیم.
هوش مصنوعی: به خاطر کسب روزی، به کسی که در زندگی به سختی افتاده است، بیتوجهی نکن. مانند کوهکنی که با قدرت و تلاش بر روی دستان خود متکی است، تو نیز باید تلاش و زور خود را در کارهای خود به کار بگیری.
هوش مصنوعی: اگر در گوشهای از زندگیات کنارهگیری کنی، نامت در جهان شناخته میشود؛ همچون پرندهای افسانهای که اگر بالهایش را کوتاه کند، درخشش و زیباییاش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: انسان اگر تحت تأثیر خواستههای نفس و تمایلات خود قرار بگیرد، مانند موجودی بیخود و ناتوان خواهد بود و در این حالت، تنها کسی که در کنار او میماند، سگی خواهد بود که نان نیازمندیهای او را تامین میکند.
هوش مصنوعی: دنیا به کسی که فقیر است، توجه کرده و او را به کار فروشندگی میکشاند. در حالی که کسی که ثروتمند است، به راحتی میتواند دوستان و آشنایان خود را بفروشد و از آنها بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به این موضوع اشاره شده است که نصیحت و مشاوره باید بیشتر از سوی افراد باتجربه و آگاه به زندگی ارائه شود. همچنین بیان میکند که مردم معمولاً به سخنان معنوی و خدایی که بدون خواست و طمع بیشتری بیان شود، توجه نمیکنند و آن را جدی نمیگیرند. به طور کلی، این بیت به اهمیت و تأثیر سخنانی اشاره دارد که از دل و با نیت خالص بیان میشوند، اما در دنیای مدرن کمتر به آن توجه میشود.
هوش مصنوعی: دل من و احساساتم را نمیتوان به سادگی تحت تأثیر سایرین قرار داد؛ مثل سنگ که سخت است و تغییر نمیکند، باید نیرویی قوی مانند آهنربا برای جذب من وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: طلوع صبح کاذب که به آرامی پیش میآید، دعوی و ادعای خود را به نمایش میگذارد و در این میان، نمایشی از زهد و تقوای ظاهری را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: زیر آسمان، درد و ناراحتی تأثیری ندارد و کسی که از نشانههای تیر هوایی بهرهمند باشد، در واقع در شرایط خوب و مثبت قرار دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که تلاش و کوششی که انسان میکند، میتواند به او نور و روشنایی ببخشد. مثل اینکه خورشید و ماه به انجام کارهایی در آسمان میپردازند و از این طریق روشنایی را برای زمین به ارمغان میآورند. به عبارتی، تلاش و کوشش انسان به مانند نورهایی است که زندگی و مسیر را روشن میسازد.
هوش مصنوعی: از آرزوهایم نمیتوانم گل بچینم، خداوندا نارسایی و کمبود را از زندگیام دور کن.
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو که به خدا توکل کردهای، چرا همچنان تن پروردهاید و به کار و تلاش نمیپردازید؟ تا چه زمانی میخواهید بدون عمل و تلاش، انتظار روزی را داشته باشید؟
هوش مصنوعی: یک قطره باران برای صدف کافی است، و دیگر لذتها مانند نغمهای در دل دارد. زندگی، مانند هوای تازه، روزی را فراهم میکند.
هوش مصنوعی: از انسانهای ناچیز و بیمقدار آرزو کردن، ثمری جز سرخوردگی و disappointment نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: برای یوسف، حصار و امنیتی درست کردهاند، ولی ای خدا، دامن پاکدامنی را دور از من نکن، تا لباس پارساییام محفوظ بماند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از پیامدهای عمیق و ناامیدیهای خود صحبت میکند. او به این نکته اشاره میکند که هرگز عالم آبی، یعنی دنیای درخشانی را ندیده که با لبخندِ ساقی، نماد خوشی و لذت، به وجود آید. او در نهایت به دریا، نماد وسعت و عمق احساسات، پناه میبرد و به وضعیت خود، همچون یک صدف گدا، اشاره میکند که در جستجوی معنی و ارزش در دنیای پر از چالشها و سختیهاست. در این شعر، تلاش برای یافتن زیبایی و لذت در زندگی در میان ناامیدی و فقر عاطفی به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: هر بار که ارسطو نوشیدنی خود را پر میکند، به افلاطون میگوید که از کودکان یاد بگیرد. ای کسی که به فلسفه علاقهمندی، به حرفهای خیالانگیز توجه کن.
هوش مصنوعی: هر کسی که احسان و نیکی به دیگران میکند، باید بداند که کار نیک او هرگز بیپاسخ نمیماند و خداوند از او نیکی را خواهد خواست. من هم این جان که عطا شده را برای انجام کارهای نیک به کار میبرم.
هوش مصنوعی: بهتر است در ویرانهای مانند جغد زندگی کنیم تا در گلستانی، زیرا در طبیعت و در دل صحرا، حال و هوای روستایی بهتری به دست میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را
نکردی هرگزی پیدا خدای ما خدایی را
رسول مرسل تازی که برزد با وی از کوشش
همین گنج زمینی را همان گنج سمایی را
گواهی بر مقامی ده که آنجا حاضران یابی
[...]
رسانیده است حسن او به جایی بی وفایی را
که عشاق از خدا خواهند تقریب جدایی را
مرا سرگشته دارد چشم بی پروا نگاه او
نگردد هیچ کس یارب هدف تیر هوایی را!
تویی کز آشنایان گرد بر می آوری، ورنه
[...]
خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را
که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را
دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم
اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را
جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست
[...]
بیا ساقیّ و آتش در زن این زهد ریائی را
چو زاهد تا به کی سازم بت خود پارسایی را
به کاه عشق کوهی برنیاید، زور بازو بین
که چون با ناتوانی میکند خیبر گشایی را!
سبک پروازتر در اوج همّت هر که فارغتر
[...]
جنون کو تا نثار دل کنم آشفته رایی را
زعریانی لباس تازه بخشم خود نمایی را
خورد نیش آنکه تأثیر محبت از هوس جوید
به شهد موم کی بخشند نفع مومیایی را
شوم نومیدتر چندانکه بینم بیشتر سویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.