بالله ار بشناسی ایشان را درست
صد بیابان میگریزی جلد و چست
آن یکی در ساحلی دامی نهاد
آدم آبی به دامش اوفتاد
پس گرفت او را و آوردش به ده
آفرینش اهل ده کردند و زه
چند روزی با دلی از غصه چاک
همنشینی کرد با سکان خاک
عاقبت صیاد او را شاد کرد
سوی دریا بردش و آزاد کرد
اهل دریا گرد آن گشتند جمع
جمله چون پروانه اندر گرد شمع
زو بپرسیدند حال خاکیان
آن شگفتیها که دید آنجا عیان
گفت دیدم بس عجایب در زمین
گشته زانها دل به صد حسرت قرین
لیک دیدم من سه چیز بوالعجب
در شگفتم من از اینها روز و شب
اول آن باشد که بر لوحی سپید
از سیاهی نقشها آرند پدید
همچو آن نقشی که میگردد رقم
در دل مؤمن ز عصیان و ظلم
آری آری دل ز نور آمد پدید
زان سبب در فطرت آمد آن سپید
چون ز علم و از عمل یابد جلا
آن سپیدی میشود نور و ضیا
در تبهکاری و عصیان و گناه
میشود پیدا در آن خال سیاه
چون گناه دیگر آمد در وجود
نقطهٔ دیگر بر آن نقطه فزود
همچنین تا چون گنه بسیار شد
لوح دل پر نقطهای تار شد
منبسط گردد از آن پس آن نقط
صفحه یکسر تار گردد زین نمط
در تمام لوح دل آن نقطها
جمع گردد ز ابتدا تا انتها
گشت پیدا چون نقط را اجتماع
خواه ختمش گو و خواهی انطباع
زان سپس امید خیر از دل مدار
نالهٔ واخیبتاه از دل برآر
پس فرستند آن نقوش بی زبان
از خطا و تته سوی قیروان
مرد قیری میشناسد بی کلام
قصد تتی و خطایی را تمام
در یمینش آنکه مشتی خشت و گل
سستتر از عهد خوبان چگل
چیده بر بالای هم تیغالوار
کرده نامش کاخ و لاخ و شاهوار
دل به آن بندند و خوانندش وطن
وندران خسبند با آرام تن
نه از خرابی بیم و نی باک از هدر
نی گریز از کسر و نه از هدمش حذر
یا وجود آنکه هرکس بی خبر
صد هزاران زان فرود آید به سر
ای بسا سرها نهان در خاک ازین
ای بسا تن طعمهٔ دژگان ازین
روز دیگر باز سازندش ز نو
برکشند از شه همی برغو و غو
کای طرب کین خانه را پرداختیم
بهر بویحیی حصاری ساختیم
نی در اول بیمشان کاینست سست
نی در آخر پندشان کان را بکشت
آری آری جزو کل را تابع است
وین نسق در جزو از کل شایع است
سستی بنیاد دهر بیمدار
غفلت و مستی اهل روزگار
آن یکی ساریست در هر مسکنی
وین یکی هم جاری اندر هر تنی
خوی گل از جزء آن پیداستی
طبع جزء از طبع کل برپاستی
خوی زشت دهر در اجزای آن
گشته ساری ای رفیق مهربان
پستی و سستی و کسر و انهدام
بیوفایی و سقوط و انفصام
جمله اینها خوی دهر است ای قرین
گشته در اجرای آن جاری چنین
بر سری گر روزگار افسر نهاد
بر گلویش از قفا خنجر نهاد
کوس نوبت زد به هر در بامگاه
طبل رحلت کوفتش در شامگاه
کاخ هرکس را برافرازد صباح
شمع گورش برفروزد در رواح
در بهاران گر گلستان را خشود
هم در آن در برزخ گلچین گشود
گر کشاند ابر سوی بوستان
صرصر از دنبال آن سازد روان
آنکه را شبگیر شبگویان به بام
دیدمش مشغول شبگویی به شام
گر پرند دشت بخشد تخت و تاج
سازدت امروز محتاج بلاج
گر در آغوش از سر مهرت کشند
خواهد از دندان کین مهرت گزند
آردت گر خوان نعمت رنگ رنگ
هست در هر رنگی از آن صد شرنگ
قامتی تشریف آن را درنیافت
تا که نساجش کفن از پی نبافت
آجری بهر سرای کس نداد
تا به قالب خشت قبرش را نهاد
جمله اینها خوی دهر است ای پسر
دیده بگشا خوی ابنایش نگر
خوی ایشان دیدهپوشی از صواب
دیده را نادیده آوردن حساب
خانه را دیدن که میآید فرود
پا نهادن در درون خانه زود
شیون همسایه بشنیدن بلند
از تغافل کردن آن را ریشخند
دیدن تابوت حمالان به راه
هم به تابوتش نکردن یک نگاه
زین تغافلها خدایا داد داد
این تغافل خاک ما بر باد داد
ای خدا خواهم دلی اندرزگیر
دیدهٔ حق بین و جانی حق پذیر
پردههای غفلت افزون از شمار
گستریده پیش چشم اعتبار
دیدهای خواهم خدایا پرده در
تا شکافد پردهها را سر به سر
دیدهای در ید و امر انجام بین
دیدهای هم دانه بین هم دام بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن شاعرانهای که ارائه شده، به بررسی عمیق و فلسفی شرایط بشری و نشانههای کمصبری و عدم ثبات در زندگی انسانها میپردازد. شاعر به تصویر کشیدن شخصیتها و مفاهیم گوناگون، از جمله صیاد و انسان گمشده، داستانی را روایت میکند که در آن، انسان به جستجوی حقیقت و جواهرات زندگی میپردازد.
او به سه نکته مهم اشاره میکند: اول، تضاد بین نور و ظلمت در دل انسان، که ناشی از گناهان و نیکوکاریهاست. دوم، ناپایداری و سستی در بنیاد خانه و زندگی انسانها، که نشانهای از غفلت و بیخبری آنهاست. سوم، عدم توجه به نشانههای مرگ و نابودی که در اطرافشان وجود دارد.
در نهایت، شاعر از خداوند میخواهد تا او را بصیر کند و پردههای غفلت را از چشم او بردارد تا بتواند حقیقت زندگی و سرنوشت خود را بهتر ببیند و درک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.