گنجور

 
ملا احمد نراقی

چون دانستی که یکی از شعب دنیا مال است پس بدان که در قرآن و احادیث مذمت مال و بدی محبت آن بسیار وارد شده است خداوند عالم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فأولئک هم الخاسرون» یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید مشغول نسازد مالها و اولاد شما، شما را از یاد خدا و کسانی که چنین کنند ایشان اند زیانکاران» و باز می فرماید: «انما اموالکم و اولادکم فتنه» یعنی «جز این نیست که اموال و اولاد شما، فتنه اند از برای شما» که به آنها شما را امتحان می نمائیم.

و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «دوستی مال و بزرگی، نفاق را می رویاند، همچنان که آب گیاه را می رویاند و فرمود که «دو گرگ صیاد، که داخل حصار گوسفندی شوند این قدر از گوسفندان را فاسد نمی کنند که دوستی مال و جاه، دین مسلمانان را فاسد می کند» و فرمود: «بدترین امت من مالداران اند» و فرمودند که «دوستان فرزند آدم سه چیز است: یکی تا وقت مردن با او است، و آن مال است و دیگری تا لب گور، همراه او می آید، و آن اهل و عیال است و سوم، تا عرصه محشر همراهی او می کند، و آن اعمال است» و فرمود که «چون روز قیامت شود صاحب مالی را می آورند که مال خود را به مصرفی که خدا فرموده است رسانیده است، و مال او نیز در پیش روی او می آید و چون به صراط می رسد هر جا که می ایستد و رفتن بر او مشکل می شود مال او می گوید بگذر که تو حق خدا را در من به جا آوردی پس دیگری را می آورند که اطاعت خدا را ننموده است، و مال او در پشت سر او می آید چون به صراط رسد هر جا که ایستد مال او گوید وای بر تو که در حق خدا کوتاهی کردی پس چنین خواهد گفت تا او به جهنم افتد و هلاک شود» و نیز از آن حضرت مروی است که «دینار و درهم به هلاکت افکندند کسانی را که پیش از شما بودند و شما را نیز هلاک خواهند نمود» و در حدیثی دیگر از آن حضرت مروی است که «در روز قیامت مردی را بیاورند که از حرام در دنیا مال جمع نموده بود و در حرام صرف کرده بود، پس امر شود که او را به جهنم افکنند و دیگری را بیاورند که مال از حلال جمع کرده و در مصرف حرام خرج نموده خطاب رسد که او را هم به جهنم برند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حرام جمع کرده و به مصرف حلال خرج نموده خطاب رسد که او را نیز به جهنم اندازند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حلال جمع نموده و به حلال خرج نموده باشد خطاب رسد که او را بازدارید، شاید در طلب این مال ضرر به یکی از اموری که بر او واجب است رسیده باشد، مثل اینکه نمازی را از وقتش تأخیر انداخته یا کوتاهی در رکوع یا سجود یا وضوی آن نموده باشد عرض کند که پروردگارا از حلال کسب کردم و به حلال خرج کردم و هیچ یک از واجبات خود را ضایع نکردم خطاب رسد شاید به جهت این مال، بر اقران و امثال فخر کرده ای و به مرکبی یا جامه ای مباهات نموده باشی؟ عرض نماید: پروردگارا چنین عملی نیز از من سر نزد و خطاب رسد که شاید کوتاهی و منع نموده باشی حق کسانی را که من امر کردم که بدهی از سادات و یتیمان و مساکین و راه گذران؟ عرض کند که نه پروردگارا هیچ حقی را که امر فرموده بودی ضایع نکردم در این وقت این جماعت حاضر می شوند و در مقام مخاصمه با آن شخص برمی آیند و می گویند: خداوندا مال به او عطا کردی و او را غنی گردانیدی و به او امر فرمودی که به ما بدهد اگر از جواب مخاصمه آنها برآمد و معلوم شد که حق آنها را داده و هیچ فخری و مباهاتی نکرده و واجبی از او ضایع نشده خطاب می رسد که بایست و به جا بیاور شکر نعمتی را که به تو عطا فرموده ایم از آنچه خورده ای و آشامیده ای و لذتی که یافته ای» آه، آه ای جان برادر کسی که مداخل و مخارج او حلال، و همه واجبات خود را به جا آورده باشد، و حقوق الهی را ادا نموده باشد، به این دقت محاسبه او را می رسند

پس آیا چگونه خواهد بود حال امثال ما که غرق فتنه دنیا گشته ایم و خود را به حلال و حرام آن آغشته ایم؟ نه از شبهات آن اجتناب می کنیم و نه از شهواتش، نه از اموالش می گذریم و نه از لذاتش شکمهای گرسنه در جوار ما سر به بالین می نهند و انواع اطعمه را می خوریم،و به شکر آن نمی پردازیم.

آه چه بزرگ خواهد بود مصیبت ما و چه عظیم خواهد بود بلیه ما بسا حیرتها و پشیمانیها که به ما رو دهد و چقدر اندوه و ماتمها که از برای ما باشد در وقتی که هیچ سودی نبخشد، نمی دانیم که دنیا با ما چه خواهد کرد؟ و فردا در حضور پادشاه قهار، از عهده جواب چگونه برخواهیم آمد؟ خوشا به حال کسانی که از دنیا محروم و بی نصیب اند.

از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش

کاندرین دیر کهن حال سبک باران خوشست

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلی است

تا نپنداری که احوال جهانداران خوشست

و از این جهت بود که بعضی از اصحاب سید مختار گفت که «راضی نیستم روزی هزار مثقال طلا از حلال کسب کنم و در راه خدا صرف کنم، با وجود اینکه از هیچ عبادتی مرا باز ندارد گفتند که چرا؟ گفت: می ترسم از آنکه روز قیامت مرا باز دارند و بپرسند که از کجا آوردی؟ و به چه مصرف رسانیدی؟ پس سزاوار مومن آن است که خود را به دنیا آلوده نسازد، و به قدر کفاف از دنیا بسازد و اگر زیادتی به او رسد به جهت خود پیش فرستد و اگر بعد بماند مفاسد و آفات بسیار دارد».

برگ عیشی به گور خویش فرست

کس نیارد ز پس تو پیش فرست

مروی است که «مروی به حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد که چرا من شوق به مرگ ندارم؟ حضرت فرمود: آیا مالی داری؟ عرض کرد: بلی یا رسول الله.

فرمود: مال خود را پیش روی خویش بفرست، زیرا که دل هر کسی همراه مال اوست، اگر پیش فرستاد می خواهد زود به آن برسد و اگر گذاشت می خواهد با آن باشد» حضرت امیرالمومنین علیه السلام درهمی به دست مبارک گرفتند و فرمودند: «تا تو از دست من بیرون نروی نفعی به جهت من نداری» در بعضی

روایات رسیده که «اول روزی که سکه درهم و دینار زده شد شیطان آنها را برداشت و بر روی خود گذاشت و بوسید و گفت: هر که شما را دوست دارد بنده بر حق من است» و بعضی از بزرگان گفته اند که «دو مصیبت است از برای بنده در مالش در وقت مردن، که اولین و آخرین مثل آنها را نشنیده اند: یکی آنکه همه آنها را از او می گیرند و دیگر آنکه محاسبه همه آن را از او می خواهند».