مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۳ هر ذره و هر خیال چون بیداریست از شادی و اندهان ما هشیاریست بیگانه چرا نشد میان خویشان کز باخبران بیخبری بدکاریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که هر چیز و هر فکر مانند بیداری است و از شادی و اندوه ما نشأت میگیرد. همچنین میگوید که چرا باید میان نزدیکان بیگانهای باشد، در حالی که بیخبری از حقیقت، به کارهای نادرست و آسیبزنندهای منجر میشود.
هوش مصنوعی: هر ذره و هر فکر ما مانند بیداری است، شادیها و اندوههای ما منجر به هشیاری ما میشود.
هوش مصنوعی: چرا کسی که غریبه است در میان خانواده خود نمانده است، از آنجا که بیخبران از واقعیت کار درستی انجام نمیدهند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندر همه دشت خاوران گر خاریست
آغشته به خون عاشق افگاریست
هر جا که پریرخی و گلرخساریست
ما را همه در خورست مشکل کاریست
هر چند که کارهای تو بسیاریست
از جزو به سوی کل شوی، آن کاریست
هر خاصیت که در دو عالم نقد است
در جوهر تو زان همه انموداریست
بس که بشب مرا خروش و زاریست
در دیدۀ خفتگان ز من بیداریست
گر چشم ترا ز حال من نیست خبر
آن بی خبری او هم از بیماریست
حاشا که به عالم از تو خوشتر یاریست
یا خوبتر از دیدن رویت کاریست
اندر دو جهان دلبر و یارم تو بسی
هم پرتو تست هر کجا دلداریست
از چرخ کبود بر دلم زنگاریست
وز دهر سیه سپید بردل باریست
این سرخی اشک و زردی چهره من
از خط بنفش سبزواری یاریست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.