هر که را اسرار عشق اظهار شد
رفت یاری زانک محو یار شد
شمع افروزان بنه در آفتاب
بنگرش چون محو آن انوار شد
نیست نور شمع هست آن نور شمع
هم نشد آثار و هم آثار شد
همچنان در نور روح این نار تن
هم نشد این نار و هم این نار شد
جوی جویانست و پویان سوی بحر
گم شود چون غرق دریابار شد
تا طلب جنبان بود مطلوب نیست
مطلب آمد آن طلب بیکار شد
پس طلب تا هست ناقص بد طلب
چون نماند آگهی سالار شد
هر تن بیعشق کو جوید کله
سر ندارد جملگی دستار شد
تا ببیند ناگهانی گلرخی
بر وی آن دستار و سر چون خار شد
همچو من شد در هوای شمس دین
آنک او را در سر این اسرار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و حالتهای مختلف آن است. شاعر میگوید هنگامی که اسرار عشق نمایان میشود، انسان به زودی از همه چیز غافل میشود و به عشق خود محو میگردد. او به تشبیه شمع اشاره میکند که در زیر نور آفتاب محو میشود و اینگونه عشق حقیقی را همچون نوری درونی توصیف میکند. عشق، انسانی را به جستجو و حرکت به سوی محبوب خود وا میدارد، اما زمانی که آن محبوب پیدا میشود، تمام جستجوها بیفایده میشوند چرا که مطلوب در دسترس است. همچنین، شاعر بیان میکند که عشق حقیقی اساسی مهم برای حیات است و بیعشق انسانهایی که به دنبال حقیقت هستند، گمراه خواهند شد. در نهایت، عاشق به مقامی میرسد که در اثر عشق، پیوندی عمیق با حقیقت یافته و به درک اسرار عمیق میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به رازهای عشق پی ببرد و آن را روشن کند، دیگر یاری نخواهد کرد، زیرا همه وجودش در عشق محبوب غرق شده است.
هوش مصنوعی: شمعافروزان را در آفتاب بگذار و ببین چگونه درخشش آن نورها را گم میکند.
هوش مصنوعی: شمعی وجود ندارد که نور آن درخشان باشد؛ همچنین این نور هم به وجود نیامده و هم خود آثارش را به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نار (آتش) و تن (تن یا جسم) هر دو تحت تأثیر یکدیگر قرار دارند. در واقع، آتش میتواند به شکل خاصی وجود داشته باشد که به روح (جوهر وجود) موجودات مرتبط است. به عبارت دیگر، آتش نه تنها به عنوان یک عنصر مستقل، بلکه به عنوان چیزی که در ارتباط با زندگی و روح انسانهاست، در نظر گرفته میشود. در اینجا به پیوند عمیق و پیچیده بین وجود و انرژی اشاره شده است.
هوش مصنوعی: آبها به صورت جویهای کوچک میریزد و در نهایت در مسیر خود به دریا میرسند و زمانی که دریا عمیق شود، جویها ممکن است در آن گم شوند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خواستهها و آرزوها در حرکت و جستجو باشند، به هدف نمیرسند. وقتی که آن جستجو متوقف شود، هدف نیز به دست نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به هر چیز ناقص و ناتمام، باید طلب کرد و جستجو نمود؛ زیرا وقتی که زمان سپری شود و دیگر آگاهیای از آن وجود نداشته باشد، آن چیز به کمال خواهد رسید.
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون عشق زندگی کند، مانند کسی است که در جستجوی کلاهی برای سرش است اما هیچ چیز ندارد. در واقع، همه چیز در این دنیا برای او بیمعنا میشود.
هوش مصنوعی: ناگهان چهرهای زیبا را دید که با آن دستار و سرش، مانند خاری در برابرش قرار گرفت.
هوش مصنوعی: کسی مانند من، در محبت و شوق به شمس دین، به این حقیقتهای پنهان و عمیق دل بسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پیر ما وقت سحر بیدار شد
از در مسجد بر خمار شد
از میان حلقهٔ مردان دین
در میان حلقهٔ زنار شد
کوزهٔ دردی به یک دم درکشید
[...]
چون خرید او را و برخوردار شد
آن کنیزک از قضا بیمار شد
آفتاب عمر بر دیوار شد
والله ار نفسم دمی بیدار شد
تا ز پیشم نازنین دلدار شد
بی رخش نور و نوام از کار شد
پوستم بر استخوان مانند چنگ
چنگ گشتم ناله زیر و زار شد
تا هوای چشم و زلف پر خمش
[...]
یار بی جرمی ز من بیزار شد
ناگهان با دشمنانم یار شد
مونس جانش همی پنداشتم
نام و ننگم در سر این کار شد
زاری و افغان من سودی نداشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.