من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون
آن می کشدم زان سو وین می کشدم زین سون
یک گوش به دست این یک گوش به دست آن
این می کشدم بالا وان می کشدم هامون
از دست کشاکش من وز چرخ پرآتش من
می گردم و می نالم چون چنبره گردون
آن لحظه که بیهوشم ز ایشان برهد گوشم
می غلطم چون شاهان در اطلس و در اکسون
من عاشق آن روزم می درم و می دوزم
بر خرقه بیچونی می زن تگلی بیچون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن دل که ترا دارد هست از دو جهان افزون
هم لیلی و هم مجنون باشند ازو مجنون
ای عارض گلگونت عکسی زده بر گردون
خورشید شده پیدا ز آن عکس رخ گلگون
چون لعل تو سلک در در خنده کند پیدا
با لطف وی از جز عم افتد گهر موزون
بیرون نرود یکدم مهرت ز دل تنگم
[...]
ای لعل لبت میگون وی سرو قدت موزون
عذر ای جمالت را من وامق و من مفتون
رفتی تو و جانا رفت جان از تن من بیرون
ای خوب تر از لیلی بیم است که چون مجنون
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.