بخش ۱۰۸ - گردانیدن عمر رضی الله عنه نظر او را از مقام گریه کی هستیست به مقام استغراق
پس عمر گفتش که این زاری تو
هست هم آثار هشیاری تو
راه فانی گشته راهی دیگرست
زانک هشیاری گناهی دیگرست
هست هشیاری ز یاد ما مضی
ماضی و مستقبلت پردهٔ خدا
آتش اندر زن بهر دو تا به کی
پر گره باشی ازین هر دو چو نی
تا گره با نی بود همراز نیست
همنشین آن لب و آواز نیست
چون بطوفی خود بطوفی مرتدی
چون به خانه آمدی هم با خودی
ای خبرهات از خبرده بیخبر
توبهٔ تو از گناه تو بتر
ای تو از حال گذشته توبهجو
کی کنی توبه ازین توبه بگو
گاه بانگ زیر را قبله کنی
گاه گریهٔ زار را قبله زنی
چونک فاروق آینهٔ اسرار شد
جان پیر از اندرون بیدار شد
همچو جان بیگریه و بیخنده شد
جانش رفت و جان دیگر زنده شد
حیرتی آمد درونش آن زمان
که برون شد از زمین و آسمان
جست و جویی از ورای جست و جو
من نمیدانم تو میدانی بگو
حال و قالی از ورای حال و قال
غرقه گشته در جمال ذوالجلال
غرقهای نه که خلاصی باشدش
یا به جز دریا کسی بشناسدش
عقل جزو از کل گویا نیستی
گر تقاضا بر تقاضا نیستی
چون تقاضا بر تقاضا میرسد
موج آن دریا بدینجا میرسد
چونک قصهٔ حال پیر اینجا رسید
پیر و حالش روی در پرده کشید
پیر دامن را ز گفت و گو فشاند
نیم گفته در دهان ما بماند
از پی این عیش و عشرت ساختن
صد هزاران جان بشاید باختن
در شکار بیشهٔ جان باز باش
همچو خورشید جهان جانباز باش
جانفشان افتاد خورشید بلند
هر دمی تی میشود پر میکنند
جان فشان ای آفتاب معنوی
مر جهان کهنه را بنما نوی
در وجود آدمی جان و روان
میرسد از غیب چون آب روان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عمر به شخصی میگوید که زاری و ناله او نشانهٔ هشیاری و آگاهیاش است. او توضیح میدهد که راه فانی به راهی دیگر تبدیل شده و هشیاری زاییدهٔ یاد خداوند است. او به لزوم دوری از غمهای گذشته و آینده اشاره میکند و پیشنهاد میکند که باید خود را از این زنجیرها آزاد کرد. همچنین، عمر بر اهمیت توبه تأکید میکند و میگوید که توبه از گناه بهتر از توبه از توبه است.
شخص زائری که در جستجوی حقیقت است، باید از درون خود بیندیشد و به جهانی فراتر از عالم ماده برسد. این شعر بر غرقهشدن در جمال الهی و تجربهی شور معنوی تأکید دارد و در نهایت به ایدهٔ تجدید حیات و جان تازه در وجود انسانی میپردازد. عمر خواستار آن است که انسانها در این جستوجو آزاد و شاداب مانند خورشید باشند و زندگی جدید و معنوی را تجربه کنند.
هوش مصنوعی: عمر به او گفت که این نمایش اندوه و گریه تو نشاندهنده این است که تو هنوز به هشیاری و آگاهی رسیدهای.
هوش مصنوعی: مسیر زندگی دگرگون شده و به راهی تازه رفتهایم، زیرا آگاهی و درک ما به نوعی دیگر از خطاها و اشتباهات منتهی میشود.
هوش مصنوعی: هشیاری ما نمیتواند از گذشته و آینده فراتر برود، زیرا اینها تحت نظر و کنترل خداوند هستند.
هوش مصنوعی: آتش را بر افروز و برای هر دو طرف، گرهی به خود نزن، چون تو هم مانند نی هستی که از دو طرف خالی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نی در میان باشد، راز و ارتباطی وجود ندارد. هم نشینی با لب و صدای نی نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که تو به خانه برمیگردی، باید به یاد داشته باشی که هنوز هم باید با خود واقعیات همراه باشی و از آن فاصله نگیری. هر جا که بروی، درون خودت همیشه باقیمیمانی.
هوش مصنوعی: ای خبرهایت را از کسی که در جریان نیستی بگو، چون توبهات از گناهت بیشتر از آنچه میپنداری مهم است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر گذشتهات پشیمانی، چه زمانی از این پشیمانی و توبهات بازخواهی گشت؟
هوش مصنوعی: گاهی صدای زیر را به سمت قبله میچرخانی و گاهی اشکهای طاهری را به سمت قبله میچسبانی.
هوش مصنوعی: زمانی که فاروق، آینهای برای نمایان ساختن اسرار شد، روح پیر از درونش بیدار گشت.
هوش مصنوعی: او همچون روحی که نه گریهای دارد و نه خندهای، از این دنیا رخت بربست و جان جدیدی به زندگی پیوست.
هوش مصنوعی: او در لحظهای که از عالم زمین و آسمان خارج شد، دچار حیرت و شگفتی شد.
هوش مصنوعی: تلاش و جستجوی من در عمق جستجوهای دیگر است و من از آنچه در دل دارم آگاه نیستم؛ اگر تو از آن با خبری، لطفاً بگو.
هوش مصنوعی: حال و وضع زندگی به قدری متأثر از زیبایی و عظمت خداوند است که انسان در آن غرق شده و متوجه هیچ چیز دیگری نمیشود.
هوش مصنوعی: غرق شدهای که هیچ راه نجاتی ندارد و هیچکس جز دریا او را نمیشناسد.
هوش مصنوعی: عقل تو تنها بخشی از یک کل بزرگتر است و اگر خواستهای نداری، در واقع وجود نداری.
هوش مصنوعی: وقتی درخواستها یکی پس از دیگری به هم میپیوندند، تأثیر و نتیجه آن به اینجا میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی نوبت به داستان حال پیر رسید، او خود را از نظرها پنهان کرد.
هوش مصنوعی: سخنانی که مرد سالخورده دربارهی زندگی و تجربیاتش گفت، نیمی از آن را ما در دل نگه داشتیم و نتوانستیم به طور کامل بیان کنیم.
هوش مصنوعی: در پی لذت و شادی ممکن است هزاران جان را فدای آن کرد.
هوش مصنوعی: در جستجوی زندگی و عشق، با شجاعت و درخشش همچون خورشید باش. مانند خورشید که به هر سو نور میتاباند، تو نیز با روحی آزاد و روشن به پیش برو و از فرصتها بهره ببر.
هوش مصنوعی: خورشید بلندی که همواره درخشان است، با هر دم جانفشانی میکند و مانند پر، گسترده میشود.
هوش مصنوعی: ای آفتاب معنوی، جان خود را نثار کن تا جهانی کهنه و قدیمی را به نویی و تازگی تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: در وجود انسان، روح و جان از یک منبع نامشهود و پنهان به او داده میشود، مانند آبی که به آرامی و به طور پیوسته جریان دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.