با غیر چو میکشی می ناب
خون شد جگرم زرشگ دریاب
هیهات رهش فتد بمنزل
شد قافله و پیاده در خواب
در بادیه تشنه لب چه سازد
گر جان ندهد ز حسرت آب
رفتیم و کسی ز ما نپرسید
این بود وفای عهد احباب
از کوی مغان کجا رود دل
یک کشتی و صد هزار گرداب
مقصود ز سجده بتان اوست
چشمی بگشا ببین و دریاب
گرنه خم ابروی تو دیده است
بر قبله چراست پشت محراب
از شوق محیط میخروشد
نالان نبود ز کوه سیلاب
خیزد چه ز باد شرطه مشتاق
افتاد چه کشتیم بگرداب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که احوالات عاشقانه و دردهای دل یک عاشق را بیان میکند. شاعر از محبت و رنجی که از عشق میبرد سخن میگوید و به تشنگی روح در بادیه و بیپاسخی دوستان اشاره میکند. او از دل پر دردش و حسرت آب (عشق) مینالد و به بیوفایی احبابش اشاره میکند. همچنین، تمثیلهایی از کوی مغان و اتفاقات طبیعی مانند سیلابها و بادها به کار میرود، که نشاندهنده آشفتگی و درگیریهای درونی عاشق است. تمام اینها در نهایت به جستجوی معشوق و درک عمق عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: وقتی با دیگری در حال لذتجویی هستی، دل مرا به شدت آزرده و خونین کردهای. دریاب که چقدر به من آسیب رساندهای.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم به هدفش برسم، زیرا قافله به مقصد رسیده و افراد پیاده در خواب هستند.
هوش مصنوعی: در بیابان، اگر کسی به شدت تشنه باشد و نتواند آب بنوشد، از شدت حسرت و ناامیدی چه اقدامی میتواند بکند؟
هوش مصنوعی: ما رفتیم و هیچکس از ما نپرسید؛ آیا این وفاداری به دوستیها بود؟
هوش مصنوعی: دل یک کشتی نمیتواند از دنیای مغان که پر از خطر و پیچیدگی است، عبور کند، حتی اگر صدها گرداب پیش رویش باشد.
هوش مصنوعی: مقصود از پرستش مجسمهها و بتها اوست. یک چشمی باز کن و نگاهی بینداز و این حقیقت را درک کن.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و دلربایی تو نبود، پس چرا رو کردن به سمت تو در نمازها به قبله و پشت محراب قرار میگیرد؟
هوش مصنوعی: به خاطر شادی و شور محیط، سیلابی از کوه به راه افتاده و نالهای سر میدهد.
هوش مصنوعی: باد به خاطر عشق به حرکت درآمد، چه بر اثر آن غمگین شدیم و چه در دام گرفتاریها افتادیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنجا که دهی ز لطف یک تاب
زر گردد خاک و دُر شود آب
مخدوم بزرگ، صدر منعم
ای پایۀ تو ورای القاب
مظلومم و هیچ یاورم نیست
کار من دلشکسته دریاب
من کد یه کنم به شعر و بخشش
[...]
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
ای سخت کمان سست پیمان
[...]
ای جانِ به لب رسیده بشتاب
خود را و مرا به نقد دریاب
دل رفت و تو نیز بر سر پای
اندیشه نمی کنی در این باب
بر نسیه چه اعتبار زنهار
[...]
گریان به زمین فتاد بی تاب
بر خاک، مراغه کرد چون آب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.