گنجور

 
مشتاق اصفهانی

خوشا فصل گل و عهد جوانی

خصوص آغاز صبح زندگانی

مغنی دلکش و ساقی پریوش

قدح لعلی و صهبا ارغوانی

مهش برده ز مهر عالم افروز

سبق از راه و رسم مهربانی

بقامت غیرت سرو زمینی

بصورت رشک ماه آسمانی

نشسته در میان سبزه با هم

ز می سرخوش بآینی که دانی

زبان در کامشان گاه تکلم

ز نرمی با وجود ترزبانی

بسان صفحه‌ای دلهای ساده

تهی ز الفاظ و لبریز از معانی

مرا مشتاق اگر این صحبت خوش

که باشد عین کام و کامرانی

شود قسمت دمی از زاهدان باد

بهشت و عیش‌های جاودانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
دقیقی

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی

ولیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی

کسایی

به جام اندر تو پنداری روان است

و لیکن گر روان دانی روانی

به ماهی ماند ، آبستن به مریخ

بزاید ، چون فراز لب رسانی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

شکفته شد گل از باد خزانی

تو در باد خزانی بی زیانی

همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل

چه چیزی مردمی یا بوستانی

ز بوی موی پیچان سنبلی تو

[...]

ابوالفضل بیهقی

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی‌

و لیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی‌

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه