گنجور

 
مشتاق اصفهانی

ای از ازل ز عشق تو آشفته کار من

هم روز من سیه ز تو هم روزگار من

شد مدتی که بهر تو باشد ز خون دل

پرگل برنگ دامن گلچین کنار من

وزاشک پرده دربتو این زاز روشن است

کز کیست خون‌فشان مژه اشکبار من

عمریست در کمند تو پا بستم و تو نیز

دانی منم شکار تو عاشق شکار من

دیریست کز رخ تو ندارم قرار و هست

آگاهیت ز حال دل بی‌قرار من

چندیست کز خط تو سیه روزم و ترا

باشد خبر ز تیرگی روزگار من

قرنیست کز هوای فراق توام قرین

با صد غم و تو آگهی از حال زار من

خواهم من گدا ز تو چون کام دل که هست

بند زبان شکوه توام شهسوار من

رحمی که وقت شد رود از آرزوی تو

هم دست من ز کار و هم از دست کار من

لطفی که از غم تو بمن گشته آسمان

ناسازتر ز طالع ناسازگار من

مهری که جان خسته‌ام از کینه جوئیت

نزدیک لب رسیده ستم پیشه یار من

فکری که گر توام نشوی چاره‌جو کجا

آید ز من علاج غمت غمگسار من

یعنی ز باغ وصل ندارم ز شرق عشق

دستی که چیند از تو گلی گلعذار من

گر خود تو برنیاری امید دلم ز لطف

ای وای بر من و دل امیدوار من

مشتاق را که بنده تست از ازل بده

کام دلش ز لطف خداوندگار من

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

تا کی کنی گله که نه خوب است کار من

وز تیر ماه تیره‌تر آمد بهار من؟

چون بنگری که شست بدادی به طمع شش

نوحه کنی که وای گل و وای خار من

چون من ز بهر مال دهم روزگار خویش

[...]

مسعود سعد سلمان

ای خوشدل ای عزیز گرانمایه یار من

ای نیکخواه یار من و دوستدار من

رفتی و هیچ گونه نیابی ز غم قرار

با خویشتن ببردی مانا قرار من

مهجورم و به روز فراق تو جفت من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

بربود روزگار تو را از کنار من

وز تن ببرد داغ فراقت قرار من

جفت دگر کسی و غمان تو جفت من

یار دگر کسی و فراق تو یار من

تو شادمانه جای دگر بر مراد خویش

[...]

وطواط

تا پسندی ز من سر زلف ، ای نگار من

شوریده گشت چون سر زلف تو کار من

بر عارض تو زلف تو گشتست بی قرار

زان بی قرار زلف ربودی قرار من

تو جفت دیگری شدی و درد جفت من

[...]

انوری

ای باد صبحدم خبری ده ز یار من

کز هجر او شدست پژولیده کار من

او بود غمگسار من اندر همه جهان

او رفت و نیست جز غم او غمگسار من

بی‌کار نیستم که مرا عشق اوست کار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه