ملک را این سخن موافق آمد و بفرمود تا زین کردند،
سبُک تَگی که نگردد ز سُم او بیدار
اگرش باشد بر پشتِ چشمِ خفته گذر
و مستور به نزدیک کارایدون حکیم رفت. و چون بدو پیوست در تواضع افراط فرمود. حکیم شرط بزرگداشت بجای آورد و گفت: موجب تجشم رکاب میمون چیست؟ و اگر فرمانی رسانیدندی من به درگاه حاضر آمدمی، و به صواب آن لایقتر که خادمان به خدمت آیند.
تو رنجه مشو برون میا از در خویش
من خود چو قلم همیدَوَم بر سر خویش
و نیز اثر تغیر بر بشره مبارک میتوان شناخت و نشان غم بر غرت همایون میتوان دید. ملک گفت: روزی به استراحتی پرداخته بودم، در اثنای خواب، هفت آواز هایل شنودم چنانکه به هریک از خواب بیدار شدم، و بر عقب آن چون بخفتم هفت خواب هایل دیدم که بر اثر هریک انتباهی میبود، و باز خواب غلبه میکرد و دیگری دیده میشد. جماعت براهمه را بخواندم و با ایشان باز گفتم، تعبیری سهمناک کردند و موجب این حیرت و ضجرت گشت که مشاهدت میافتد. حکیم از چگونگی خواب استکشافی کرد، چون تمام بشنود. گفت: ملک را سهو افتاد، و آن سرّ با آن طایفه کشف نمیبایست کرد.
که پدیده است در جهان باری
کار هر مرد و مرد هر کاری
و رای ملک را مقرّر باشد که آن ملاعین را اهلیت این نتواند بود، که نه عقل رهنمای دارند و نه دینی دامنگیر. و ملک را بدین خواب شادمانگی میباید افزود و صدقات میباید داد و هدایا فرمود، که سراسر دلایل سعادت و مخایل دولت دیده میشود. و من این ساعت تاویل آن مستوفی بازگویم و پیش مکیدت آن مدبران سپری استوار بدارم، و لاشک هواخواهان مخلص و خدمتگاران یکدل برای این کار باشند تا پیش قصد دشمن بازشوند و در دفع غدر خصمان سعی نمایند.
گر خصم تو آتش است من آب شوم
ور مرغ شود حلقه مضراب شوم
ور عقل شود طبع می ناب شوم
در دیده حزم و دولتش خواب شوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
اسب تیزروی را که اگر بر پلک چشم آدم خفته بگذرد و سُم بنهد آن شخص بیدار نشود. (یعنی اسبی بسیار سبکرو و تندرو)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.