بخش ۱ - باب پادشاه و برهمنان: رای گفت: شنودم داستان آنکه از پیشه آباء و اجداد ...
بخش ۲: آوردهاند که در بلاد هند هبلار نام ملکی بود. ...
بخش ۳: بر این غدر و کفان نعمت اتفاق کردند و پیش شاه ...
بخش ۴: و بی بلار وزیر که بقیت کفات عالم و دهات بنیآدم ...
بخش ۵: در جمله، ذکر فکرت ملک شایع شد. بلار وزیر اندشید ...
بخش ۶: ملک گفت: اگر آنچه براهمه میگویند بر کوه گویند و ...
بخش ۷: ملک را این سخن موافق آمد و بفرمود تا زین کردند،
بخش ۸: تعبیر خوابها آنست که آن دو ماهی سرخ که ایشان را ...
بخش ۹: چون ملک این باب شنود تازه ایستاد و شکر گزارد، و ...
بخش ۱۰: و ملک یک شب به نزدیک ایراندخت رفتی و یک به نزدیک ...
بخش ۱۱: پس او را با طایفهای از محارم که خدمت سرای ملک ...
بخش ۱۲ - حکایت دو کبوتر: آوردهاند که جفتی کبوتر دانه فراهم آوردند تا خانه ...
بخش ۱۳: و پادشاه موفق آنست که تامل او از خواتم کارها قاصر ...
بخش ۱۴: چون ملک این فصل بشنود از هلاک زن بترسید، گفت: به ...
بخش ۱۵: ملک گفت:آرزوی دیدار ایراندخت میباشد. گفت: سه تن ...
بخش ۱۶: ملک گفت: میخواهی تا مارا ملک تلقین کنی و کفایت ...
بخش ۱۷: ملک گفت: مزد از بزه و نیک از بد نمیشناسی، ای ...
بخش ۱۸: چون سخن به اینجا رسید و اثر تغیر در بشره ملک بدید بلار خاموش شد و با خود اندیشید:
بخش ۱۹: چندانکه ملک این کلمه بشنود شادی و نشاط بر وی غالب ...
بخش ۲۰: و بشارت خلاص و مثال حضور بهم برسانید. مستوره ...