گلبرگ نو دمیدهٔ محمد تقی که بود
پاکیزه طینت و ملکی خوی و پاکزاد
در باغ دهر نشو و نمائی نیافته
از تند باد حادثه ناگاه شد به باد
در چشمه سار چشم زند دیدهٔ پدر
صد جوی خون ز هجر گل روی خود گشاد
ای همنشین اگر طلبند از تو همدمان
تاریخ آن لطیف گل گلشن مراد
بلبل صفت برآر ز دل نالهٔ حزین
وان گه بگوی رفت چو برگ گلی به باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی محمد تقی، فردی با طینت پاک و خوی ملکوتی است که به ناگاه با حوادث زمانه مواجه و از دنیا رفته است. او در زندگیاش زحمات و رنجهایی را تحمل کرده و مرگ او مانند برگی است که به باد میرود. شاعر از همنشین خود میخواهد که اگر از او خواستهای داشتند، تاریخ زندگی این گل لطیف را بیان کند و همچنین به یاد او نالهای حزین سر دهد.
هوش مصنوعی: گلبرگ تازهای که از محمدتقی رشد کرده، کسی است که ذاتاً پاک و نجیب بوده و از خانوادهای شایسته و محترم آمده است.
هوش مصنوعی: در زندگی، اگرچه ممکن است در جایی رشد کرده و شکوفا شویم، اما ناگهان با حوادث و مشکلات غیرمنتظرهای روبرو میشویم که میتواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: در کنار چشمهٔ چشم پدر، صد جوی خون از دوری چهرهٔ زیبا و گلگونش جاری شده است.
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر از تو بخواهند که با همدمانت درباره تاریخ آن گل زیبای باغ آرزوها سخن بگویی، در آن صورت چه خواهی گفت؟
هوش مصنوعی: بلبل، با صفای دل، از نالههای غمگین خود بگو و سپس بگویید که همچون برگ گلی به دست باد رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نرگس نگر، چگونه همی عاشقی کند
بر چشمکان آن صنم خَلُّخینژاد
گویی مگر کسی بشد، از آب زعفران
انگشت زرد کرد و به کافور بر نهاد
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد
گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه جود
[...]
یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد
دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد
از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی
برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد
یا روزگار کینه کش از مرد دانشست
[...]
تا آفریدگار مرا رای و هوش داد
بی کس ترم نیاید از خویشتن بیاد
آن روزگار شیرین چون باد بر گذشت
این روزگار تلخ همان بگذرد چو باد
گر باز روزگار مساعد شود مرا
[...]
غلبه فروش خواجه که ما را گرفت باد
بنگر که داروش ز چه فرمود اوستاد
گفتا که پنجپایک و غوک و مکل بکوب
در خایه هل تو چنگ خشنسار بامداد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.