ای گوهر نام تو تاج سر دیوانها
ذکر تو به صد عنوان آرایش عنوانها
در ورطهٔ کفر افتد انس و ملک ار نبود
از حفظ تو تعویذی در گردن ایمانها
ای کعبهٔ مشتاقان دریاب که بر ناید
مقصود من گم ره از طی بیابانها
جان رخش طرب تازد چون ولوله اندازد
غارتگر عشق تو رد قافلهٔ جانها
شد در ره او جسمم با آن که ز خوبان بود
این کشتی بیلنگر پروردهٔ طوفانها
آن ابر کرم کز فیض مشتاق خطاشوییست
حاشا که بود در هم ز آلایش دامانها
چون محتشم از دردش میکاهم و میخواهم
رنجوری خود در خود مهجوری درمانها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به زیبایی و عظمت محبوب و معشوق اشاره دارد. شاعر از نام محبوب به عنوان تاجی برای دیوانگان نام میبرد و تأکید میکند که ذکر او باعث زیباتر شدن هر عنوانی است. او در بیان عشق و شیدایی خود، به حالت ناتوانی و کفر انسانها و موجودات دیگر در برابر عشق اشاره میکند و به نقش ایمان در این میان میپردازد. همچنین، علاقهاش به محبوب را با تشبیههایی توصیف میکند که نشاندهنده شور و حال زیاد اوست. شاعر به تضاد بین جسم و روح اشاره کرده و از سختیها و دردهای عشق میگوید که بر او میگذرد. در نهایت، او از رنج خود صحبت میکند و به دنبال راهی برای درمان این مهجوری و درد است.
هوش مصنوعی: ای گوهر، نام تو مانند تاجی بر سر دیوان و فرزندان هست. ذکر تو به گونهای است که در صدها عنوان و شکل مختلف، زینت بخش آن عنوانها میباشد.
هوش مصنوعی: اگر حمایت و نگهداری تو نباشد، انسان و فرشتگان نیز ممکن است در دنیا کفر و بیباوری بیفتند، حتی اگر بر ایمان خود استوار باشند.
هوش مصنوعی: ای کعبهی عاشقان! به من کمک کن، چرا که من در جستجوی هدفم گم شدهام و راهی را که از بیابانها میگذرد، نمیتوانم پیدا کنم.
هوش مصنوعی: روح من با شوق و سرور میتازد و مانند کسی که شور و هیجان به پا کند، دزد عشق تو در پی به چنگ آوردن جانهاست.
هوش مصنوعی: بر سر راه او، وجود من با اینکه از زیبایان بود، مانند این کشتی بیلنگر است که تحت تأثیر طوفانها تربیت شده است.
هوش مصنوعی: ابر کرم، که از بخشش خود در انتظار جلب محبت و توجه است، هرگز اجازه نخواهد داد که آلودگی و ناپاکی به دامنهای دیگران سرایت کند.
هوش مصنوعی: وقتی که احساس درد و رنج میکنم، به درون خودم نگاه میکنم و میخواهم با آن دردهایی که دارم، به نوعی درمان پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در دل مشتاقان از عشق تو بستانها
وز حجت بیچونی در صنع تو برهانها
در ذات لطیف تو حیران شده فکرتها
بر علم قدیم تو پیدا شده پنهانها
در بحر کمال تو ناقص شده کاملها
[...]
مشتاق تو در کویت از شوق تو سرگردان
از خلق جدا گشته خرسند بخلقانها
از سوز جگر چشمی چون حلقه گوهرها
وز آتش دل آهی چون رشته مرجانها.
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
[...]
ای کرده به عشق تو دل پرورش جانها
گردون چو رخت ماهی نادیده به دورانها
آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم
از بیخبری باشد رفتن سوی بستانها
آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد
[...]
از پیرهنت بویی آمد به گلستانها
کردند پر از نکهت گلها همه دامانها
با رشته همه چاکی شد دوخته وین طرفه
کز رشته زلف تست این چاک گریبانها
تا خوان جمالت را آراست به سبزی خط
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.