گدایان را بود از آستانها پاسبان مانع
مرا از آستان او زمین و آسمان مانع
من و شبهای سرما و خیال آستان بوسی
که آنجا نیست بیم پرده دارو پاسبان مانع
نگهبانان ز ما دارند پنهان داغها بر جان
که ممکن نیست خوبان را شد از لطف نهان مانع
به بزم امشب هوس خواهند و لطف یار بخشنده
حجاب از هر دو جانب گرچه میشد در میان مانع
به او خوش صحبتی میداشتم شد در دلش ناگه
گمان بد مرا از صحبت آن بدگمان مانع
مگر اسرار بزم دوش میخواهد نهان از من
که هست امشب مرا از اختلاط بدگمان مانع
چه میگفتند در بزمش که چون شد محتشم پیدا
شد آن مه همزبانان را به تقصیر زبان مانع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات شاعر در ارتباط با عشق و موانع موجود در این مسیر میپردازد. شاعر از گدایی میگوید که به آستان محبوب خود نمیتواند نزدیک شود، زیرا موانع زیادی از جمله پاسبانان و پردهدارها بر سر راهش وجود دارند. او در دلش آرزوی بوسه زدن به آستان محبوب را دارد، اما خوف و موانع او را باز میدارند. در عین حال، شاعر به چالشهای درونی خود و سوءتفاهمهایی که ممکن است در رابطهاش با محبوبش پیش بیاید، اشاره میکند. در این بزم، عشق و عطوفت از یک سو و ترس از قضاوت دیگران از سوی دیگر، به تضاد تبدیل شدهاند. شعر به زیبایی نشاندهنده پیچیدگیهای احساس عشق و موانع اجتماعی و فردی است که بر سر راه آن قرار دارند.
هوش مصنوعی: گدایان در کنار درگاهها نگهبانانی دارند که مانع ورود من به آستان او هستند؛ هم زمین و هم آسمان مانع از دسترسی من شدهاند.
هوش مصنوعی: من در شبهای سرد تنها هستم، و به یاد زیارت کسی فکر میکنم که دیگر آنجا نیست. نگرانی من از کسانی است که به من اجازه ورود نمیدهند و مانع میشوند.
هوش مصنوعی: نگهبانان از ما پنهان نگه داشتهاند آلام و دردهای درونمان را؛ به طوری که خوبان نمیتوانند از لطف و محبتی که در دل خود دارند، مانع شوند.
هوش مصنوعی: در این شب، هم دل به شادی و مهمانی داریم و هم دوست بخشندهامان که محبتش فضا را پر کرده، حجاب و مانع را از هر دو سو کنار میزند، هرچند که میشد در میان ما موانعی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: من با او گفتگوهای دلپذیری داشتم، اما ناگهان در دلش به خاطر صحبتی که با آن فرد بدگمان داشتم، گمانی بد در مورد من شکل گرفت و باعث شد که ارتباط ما دچار مشکل شود.
هوش مصنوعی: آیا رازهای مهمانی دیشب را نمیخواهد که از من پنهان بماند؟ زیرا اکنون من را از اختلاط با بدگمانان باز میدارد.
هوش مصنوعی: در محفلی که او (محتشم) حضور داشت، سخنانی میزدند که باعث شد آن ماه روشن (آسمانی) هم صحبتها و همگروههایش به دلیل اشتباهاتی که کردند، از بیان خود بازمانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.