گنجور

 
محتشم کاشانی

دلم که بی‌تو لگدکوب محنت و الم است

خمیرمایهٔ چندین هزار درد و غم است

نمونه‌ایست دل من ز گرگ یوسف گیر

که در نهایت حرمان به وصل متهم است

من آن نیم که نهم پا ز حد برون ورنه

میانهٔ من و سر حد وصل یک قدم است

علامت شه حسن است قد و کاکل او

که بر سر سپه فتنه بهترین علم است

نظیر لعل تو بسیار هست غایتش آن

که در خزانهٔ سلطان خطه عدم است

دمی کشی به عتابم دمی به لطف خطاست

چه قاتلی تو که تیغ ستیزه‌ات دو دم است

تو شاه حسنی و بر درگهت به بانک بلند

کسی که لاف گدائی زده‌ست محتشم است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

مرا نگارا با روی تو چه جای غم است

که چون تو یار ز خوبان روزگار کم است

بهشت و دنیا هر دو به هم نبیند کس

بهشت و دنیا با هم مرا ز تو به هم است

تو در دلم بنشستی و غم بشد ز دلم

[...]

مجیرالدین بیلقانی

سپهر قدرا در قبضه کفایت تست

نظام هر چه برون از سراچه قدم است

چو چاه خصم تو سر در نشیب از آن دارد

که او به دامن تر همچو آب متهم است

نظیر تو خرد اندر وجود جست و نیافت

[...]

ظهیر فاریابی

خدایگان همه خسروان روی زمین

تویی که طبع لطیفت سراچه قدم است

در اهتمام تو آسوده اند جمله جهان

از ان جناب رفیع تو قبله کرم است

قضا به نام تو پرداخت دفتر اقبال

[...]

جامی

لطافتی که رخت را ز جعد خم به خم است

هزار عاشق اگر باشدت هنوز کم است

به زلف عمر و به لبها حیات اهل دلی

بیا که عمر عزیز و حیات مغتنم است

دلم نیافت نشان زان دهان به ملک وجود

[...]

اهلی شیرازی

هزار سال سفر از وجود تا عدم است

ولی چو بر سر جان پا نهیم یک قدم است

کسی که از دهنت آب زندگی ره برد

هزار بار بمیرد ز مردنش چه غم است

چو سبزه گر ههه روی زمین زبان گردد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه