گنجور

 
محیط قمی

ای دل ز غنم کم گو، از فقر و فنا دم زن

سلطان حقیقی شو، پا بر همه عالم زن

این ملکت فانی را، با دون طلبان بگذار

در دولت باقی چنگ، چون زاده ی ادهم زن

رب ارنی گویان، در طور تقرب شو

بی واسطه ی جانان، ای موسی جان دم زن

این قالب تن بفکن، این قید روان بشکن

در چرخ تجرد گام، چون عیسی مریم زن

ای رشک ملک روزی، از پرده بیا بیرون

وز عارض گندم گون، راه دل آدم زن

از راه وفا مرهم، بر زخم دل ما، نه

با تیغ بلا بر آن، زخمی زن و محکم زن

جمعیت دل ها را، آشفته اگر خواهی

آشفته نما گیسو، این سلسله بر هم زن

مستان محبت را، پیمانه نیارد شور

پیمانه به خاک افکن، بر کشتی و بر یم زن

این پند «محیط» از جان، به پذیر که یابی سود

با مهر علی و آل، اندر دو جهان دم زن

 
 
 
سنایی

ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن

زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن

در پاکی و بی‌باکی جانا چو سراندازان

چون کم زدی اندر دم آن کمزده را کم زن

اشغال دو عالم را در مجلس قلاشان

[...]

مولانا

ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن

زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن

گر تخت نهی ما را بر سینه دریا نه

ور دار زنی ما را بر گنبد اعظم زن

ازواج موافق را شربت ده و دم دم ده

[...]

نظیری نیشابوری

مردانه قماری کن دستی به دو عالم زن

خصلی که نهی پر نه نقشی که زنی کم زن

هر دم چو فلک لعبی از پرده برون آری

این شعبده یک سو نه وین معرکه برهم زن

گر مهر نهی بر دل از شوق پیاپی نه

[...]

آشفتهٔ شیرازی

تا چند حدیث از جم روجام دمادم زن

جامی کش و پشت پا بر مملکت جم زن

منت زملک بیجاست کز عشق بود خالی

جهدی کن و دست و دل بر دامن آدم زن

اول علم تجرید بر گنبد گردون کش

[...]

فروغی بسطامی

گر عارف حق بینی چشم از همه بر هم زن

چون دل به یکی دادی، آتش به دو عالم زن

هم نکتهٔ وحدت را با شاهد یکتاگو

هم بانگ اناالحق را بر دار معظم زن

هم چشم تماشا را بر روی نکو بگشا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه