از یار نیاز ندیده کسی
جز عشوه و ناز ندیده کسی
گویند بسوز و بساز ولی
این سوز و گداز ندیده کسی
یک ساعت جور ترا بر من
در عمر دراز ندیده کسی
باز آگه اینهمه دوری را
از محرم راز ندیده کسی
جز لطف و نوازش دلجوئی
از بنده نواز ندیده کسی
این شور و نوای عراقی را
در ملک حجاز ندیده کسی
جز از لب مفتقرت هرگز
این نغمه و ساز ندیده کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.