قوله تعالی: إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الآیة کلام خداوندی که جز وی خداوند نیست، و آسمان و زمین را جز قدرت و قهر وی عماد و پیوند نیست، خداوندی که فلک آفرید، و بر ذروه فلک ملک آفرید، آسمان آفرید، داغی از قدرت بر وی نهاد، و زمین آفرید، سمتی از قهر بر وی نهاد، آسمان بأمر وی گردان! و این زمین بجبر و قهر وی بساط و میدان! جنبش اندر آسمان بامر و جبر اوست. آرام اندر زمین بامر و قهر اوست. جنبش اندر آسمان و آرام اندر زمین هر دو اندر یکدگر بسته، و بهم پیوسته، اگر فلک آرام گیرد اجزاء زمین پست شود، و گر زمین از مرکز خود دور شود نظام بروج فلک منبتر گردد. پاکست آن خداوندی که جنبش را علت آرامش کرد، و آرامش را علت جنبش. از ضدی ضدی بر آورد، و ضدی را سبب قوام ضدی کرد، تا یقین گردد که وی خداوندی است که از نیست هست کند، و آن هست را هم وی نیست کند.
آن گه گفت: لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ، در آسمان و زمین و اختلاف شب و روز کردگاری و یکتایی خدای را نشانها است، در هر نشانی از لطف وی برهانها است.
چشم باز کن و بر نگر تا ببینی این جرم را هر ساعت بلونی دیگر، گاه بسان دریای سیماب، گاه بسان طیلسان، گاه بسان بوستان. این گردش و تلوّن بیان راه توحید است، و کردگاری و دانایی خدا را دلیل است.
اگر مردی در صحرایی گذر کند، قاعا صفصفا بیند، پس از آن بمدتی گذر کند قبّهای بیند بر کشیده و آراسته، عقل وی فتوی کند که این قبه اندرین صحرا بی بنّایی نباشد، و یا این سرای اندرین صحرا بی کدخدایی نبوده است، پس مؤمن چون تأمل کند و نشان حدوث بیند، سرّش فتوی کند که: چون روا نباشد قبّه و سرایی اندر صحرا بی بنّایی و کدخدایی، روا نبود چنین هوایی و سمائی اندر چنین فضایی بی قدرت خدایی.
باز بیندیش و نظر کن، اندر شب دیجور بیرون آی، و اندر آسمان نظاره کن، تا آسمان بینی بسان لشکرگاه، ستارگان بسان سپاه، و ماه بر مثال شاه، این نمودار روز رستاخیز است، ظلمت شب نشان قیامت، ستارگان نشان رخسار مؤمنان، مجرّة نشان نهر کوثر، جمال ماه نشان محمد رسول اللَّه (ص). چنان که شب تاریک بود چون ماه رخسار بنماید عالم روشن شود، و فلک گلشن گردد، خلق قیامت در ظلمت و زحمت باشند، چون جمال این مهتر پیدا آید، اهل ایمان را سعادت و امان پیدا آید.
چنان که ماه اندر فلک بستارگان گذر کند، آن مهتر عالم آن روز بمؤمنان گذر همیکند، و برخسار ایشان نظر میکند، و اهل ایمان بشفاعت همیدرآرد، این مثال بحکم تقریبی رفت اندرین تقریر، و گر نه جمال و کمال آن سیّد بیش از آنست که بمهتاب برابر کنند یا بآفتاب مثل زنند.
ماه را آن جاه نبود کو ترا گوید که چون؟
زهره را آن زهره نبود کو ترا گوید چرا؟
نی خدا از چاه جاه حاسدان از روی فضل
بر کشید و بر نشاندت بر بساط کبریا؟
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ذاکران سه کساند: یکی اللَّه را بزبان یاد کرد، و بدل غافل بود، این ذکر «ظالم» است که نه از ذکر خبر دارد نه از مذکور. دیگری او را بزبان یاد کرد بدل حاضر بود، این ذکر «مقتصد» است و حال مزدور، در طلب ثوابست و در آن طلب معذور. سیوم او را بدل یاد کرد، دل ازو پر، و زبان از ذکر خاموش، من عرف اللَّه کلّ لسانه، این ذکر سابق است، که زبانش در سر ذکر شد و ذکر در سر مذکور، دل در سر مهر شد و مهر در سر نور، جان در سر عیان شد و عیان از بیان دور! ذکر دام نهاد و غیرت دانه ریخت، مزدور دام دید بگریخت، عارف دانه دید بر دام آویخت.
پیر طریقت گفت: ذکر نه همه آنست که بر زبان داری، ذکر حقیقی آنست که در میان جان داری. توحید نه همه آنست که او را یگانه دانی، توحید حقیقی آنست که او را یگانه باشی و ز غیر او بیگانه باشی.
وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بو علی دقاق از بو عبد الرحمن سلمی پرسید که ذکر تمامتر است یا فکر؟ بو عبد الرحمن جواب داد که: ذکر تمامتر است از فکر، از بهر آنکه ذکر صفت حق است عزّ جلاله، و فکر صفت خلق، و ما وصف به الحقّ اتمّ ممّا اختصّ به الخلق، این تفکّر دل را هم چنان است که بوئیدن نفس را، و تفکّر در کردار و گفتار خویش واجب، و در صنایع صانع مستحبّ، و در ذات صانع جل جلاله حرام، که در خبر است: «لا تتفکروا فی اللَّه فانکم لا تقدرون قدره». میگوید: در ذات اللَّه تفکر نکنید که شما بقدر او نرسید، و او را بسزای او نشناسید، و مبادی جلال و عظمت او در نیابید، نه از آنکه جلال او پوشیده است بر خلق، لا بل از آنکه بس ظاهر و روشن است، و بصیرت آدمی بس ضعیف و عاجز، طاقت دریافت آن ندارد بلکه در آن مدهوش و متحیر و سرگردان شود، همچون خفّاش که بروز بیرون نیاید از آنکه چشم وی ضعیف است، طاقت نور آفتاب ندارد، این خود درجه عوام است، امّا بزرگان و صدّیقان را قوّت این نظر باشد گاهگاه امّا بر دوام نه، همچون مردم که در قرص آفتاب یک نظر تواند امّا بیش از یک نظر نه، که اگر مداومت کند بیم نابینایی بود. پس اگر خواهد که تفکر کند، در عجائب صنع وی میکند، که هر چه در وجود است همه نوری است از انوار قدرت و عظمت حق جلّ جلاله، و اگر طاقت دیدن قرص آفتاب بر دوام ندارد طاقت شعاع نوری که بر زمین است دارد، و از آن جز روشنایی و دانایی نیفزاید.
رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ... الآیة خداوندا! شرمسار و رسوا کردی کسی را کش بآتش عقوبت بسوختی، و ازین صعبتر کار آن کس کش براندی، و گفتی: أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ.
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً الآیة خداوندا! منادی سنّت بر سر وادی شریعت ما را خواند که: وَ أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُمْ. خداوندا! بجان و دل شنیدیم آن منادی در آن وادی، و بازگشتیم و گردن نهادیم، چه بود که یک بار خود خوانی، و این دل مرده زنده کنی؟ که خود گفتی: دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ.
گر کافرم ای دوست مسلمانم کن!
مهجور توام بخوان و درمانم کن!
گر در خور آن نیم که رویت بینم
باری بسر کوی تو قربانم کن!
رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا... الآیة خداوندا! عیب پوش بندگانی، و عذر نیوش معیوبانی، و دستگیر درماندگانی خداوندا! منتظر است این درویش دل ریش، نیوشان بهفت اندام از پس و پیش، تا کی آواز آید که بیامرزیدیم مندیش! رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ... الآیة خداوندا! وعدهای که خود دادی بسر آر، و درختی که خود نشاندی ببر آر، چراغی که خود افروختی روشن دار، مهری که بفضل خود دادی آفت ما از آن باز دار، خداوندا شاد بدانیم که تو بودی و ما نبودیم، کار تو درگرفتی و ما نگرفتیم، قیمت خود نهادی، رسول خود فرستادی.
خداوندا! تومان برگرفتی و کس نگفت که بردار، اکنون که برگرفتی بمگذار! و در سایه لطف مان میدار! جز بفضل خودمان مسپار!
گر آب دهی نهال خود کاشته
ور پست کنی بنا خود افراشته
من بنده همانم که تو پنداشته
از دست میفکنم چو برداشته
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ وفاء وعده است که مؤمنانرا داده بود که: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ، و تحقیق این وفاء وعده آنست که: داعی را اجابت داد، سائل را عطیّت داد، مجتهد را معونت داد، شاکر را زیادت داد، صابر را بصیرت داد، مطیع را مثوبت داد، عاصی را اقالت داد، نادم را رحمت داد، محبّت را کرامت داد، مشتاق را دیدار داد. فرمان آمد که یا محمد (ص) نومیدی را روی نیست، و کار رهی در پیروزی از سه خصلت بیرون نیست: گر مطیع است ثواب او آن گه بجا، گر عاصی است شفاعت تو آن گه بجا، و هر چه باز ماند رحمت من او را بجا.
گر جرم همه خلق کنم پاک بحل
در مملکتم چه کم شود مشتی گل
فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا صفت دوستانست، آئین مشتاقان است، قصّه جانبازان است، سرانجام کار عاشقان است، دل بداده، و جان درباخته، خسته تیر بلا گشته، تیغ قضا جاه و حشمت برانداخته، وز خان و مان آواره.
یکسر همه محواند بدریاء تفکر
بر خوانده بخود بر همه «لا خان و لا مان»
گهی سوزند و گدازند! گهی زارند و نالند! سوز بینند و سوزنده نه! شور بینند و شورنده نه! درد بینند و درمان نه! وزین عجبتر که بدرد خویش شادند، و از پی دردی بفریادند.
جانان ندهم ز دست تا جان ندهم
من جان بدهم ز دست و جانان ندهم!
اکنون باری بنقد دردی دارم
کان درد بصد هزار درمان ندهم!
پیر طریقت گفت: الهی هر که ترا جوید او را بنقد رستخیزی باید، یا بتیغ ناکامی او را خون ریزی باید، عزیز دو گیتی! هر که قصد درگاه تو کند، روزش چنین است یا بهره این درویش خود چنین است؟! لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ چنان دردی بباید تا چنین مرهمی پدید آید! طوبی و حسنی و وصل مولی، در جنات مأوی. قومی را طوبی و نعیم بهشت نوش! قومی را دیدار و رضای مولی دست در آغوش! زبان حال بنده از سر ناز و دلال میگوید: الهی محنت من بودی، دولت من شدی، اندوه من بودی، راحت من شدی، داغ من بودی، چراغ من شدی، جراحت من بودی، مرهم من شدی.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا این باز مرهمی دیگر است و نواختی دیگر! نداء فضیلت، و خطاب کرامت، و رهی را گواهی دادن بایمان و طاعت. اصْبِرُوا خطاب با نفس است، صابِرُوا با دل است، «رابطوا» با جان است. نفس را میگوید: بر طاعت و خدمت صبر کن. دل را میگوید: بر بلا و شدّت صبر کن. جان را میگوید: با سوز شوق و درد مهر صبر کن، و اللَّه هو الصّبور.
ازین زندان اگر خواهی که چون یوسف برون آیی
بدرد دوری یوسف صبوری چون زلیخا کن
و قیل اصبروا فی اللَّه، و صابروا باللَّه، و رابطوا مع اللَّه. الصّبر فی اللَّه صبر عابدان است در مقام خدمت بر امید ثواب. الصّبر باللَّه صبر عارفان است در مقام حرمت بر آرزوی وصال. الصّبر مع اللَّه صبر محبّان است در حال مشاهدت در وقت تجلّی، دیده در نظاره نگران، و دل در دیده حیران، و جان از دست مهر بفغان.
پیر طریقت گفت: الهی! همگان در فراق میسوزند، و محبّ در دیدار! چون دوست دیدهور گشت محبّ را با صبر و قرار چه کار؟! وَ اتَّقُوا اللَّهَ تقوی درختیست که بیخ آن در زمین وفا، شاخ آن بر هواء رضا، آب آن از چشمه صفا، نه گرمای پشیمانی بآن رسد نه سرمای سیری، نه باد دوری، نه آفت پراکندگی! میوه آرد میوه پیروزی، فلاح ابدی، و صلاح سرمدی، نعیم باقی، و ملک جاودانی. اینست که ربّ العالمین گفت: وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.
قال النّبی (ص): علیک بتقوی اللَّه فانّه جماع کلّ خیر، و علیک بالجهاد فانّه رهبانیّة المسلم، و علیک بذکر اللَّه، فانّه نور لک.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تحلیل و تبیین آیات قرآن درباره خلقت آسمانها و زمین و نشانههای خداوند میپردازد. خداوند به عنوان خالق و مدبر جهان، تمام حرکات و سکونهای آسمان و زمین را تحت اراده و قدرت خود قرار داده است. اینطور بیان میشود که هر نشانهای در آفرینش و تغییرات آن، دلیلی بر یکتایی و قدرت خداست.
نویسنده به تماشای آسمان و ستارگان دعوت میکند و از زیباییهای خلقت به عنوان نشانههایی از قدرت خدا یاد میکند. همچنین بهوسیله تمثیلهایی مانند قبهای در صحرا و ماه در شب، مشهودات طبیعی را دلیل بر وجود خداوند میداند.
سپس به بحث ذکر و تفکر میپردازد و تأکید میکند که ذکر حقیقی باید در دل و جان باشد، نه فقط زبانی. ذکر به عنوان صفت خداوند است و تفکر درباره آفرینش نشانهای از فهم و درک انسان است.
نویسنده در ادامه به دعاها و درخواستهایی از خداوند اشاره میکند که در آنها برای رحمت و آمرزش طلب میشود. همچنین از مؤمنانی که در راه خدا تلاش میکنند یاد میشود و بر لزوم صبر و استقامت در برابر مشکلات و مصائب تأکید میشود.
در نهایت، به تقوا و ذکر خداوند به عنوان کلیدهای خیر و نجات اشاره میشود و از مؤمنان خواسته میشود تا در مسیر بندگی و عبودیت صبور باشند و به یاد خدا باشند.
هوش مصنوعی: خداوند، آسمانها و زمین را خلق کرده و هیچ قدرتی جز قدرت او بر آنها حاکم نیست. اوست که فلک را آفرید و بر بلندای آن پادشاهی قرار داد. آسمان را به وجود آورد و بر آن تأثیری از قدرت خود نهاد، همچنین زمین را آفرید و بر آن تأثیری از قهر خود گذاشت. آسمان طبق فرمان او در حرکت است و زمین تحت سلطه او به آرامش رسیده است. حرکت در آسمان و آرامش در زمین به یکدیگر وابستهاند، یعنی اگر آسمان آرام بگیرد، اجزای زمین نیز سقوط میکنند و اگر زمین از محور خود منحرف شود، نظم آسمانی به هم میخورد. او را پاک و منزه میدانیم، زیرا حرکت را به آرامش و آرامش را به حرکت تبدیل کرده است. او از تضادها، تعادل میسازد و از عدم، وجود به وجود میآورد و برعکس نیز عمل میکند.
هوش مصنوعی: پس گفت: برای صاحبان اندیشه نشانههایی در آسمان و زمین و همچنین در تفاوت شب و روز وجود دارد که دلالت بر خالق و یکتایی خداوند دارد و در هر یک از این نشانهها دلیلی بر الطاف او نهفته است.
هوش مصنوعی: چشمهات رو باز کن و نگاهی به اطرافت بنداز تا ببینی که این دنیا هر لحظه با شکلی جدید خودشو نشون میده؛ گاهی شبیه دریاچهای از جیوه، گاهی مثل پارچهای نرم و لطیف، و گاهی مانند باغی زیبا. این تغییر و تنوع نشاندهندهی راه توحید و گواهی بر قدرت و دانش خداوند است.
هوش مصنوعی: اگر مردی در بیابانی بگذرد و ببیند که علفهای سبز و مرتعها وجود دارد، سپس بعد از مدتی به قبهای زیبا و مرتفع برسد، عقل او چنین استنباط میکند که این قبه بدون سازندهای در این بیابان نمیتواند وجود داشته باشد و همچنین این خانه بدون صاحب و مدیری نبوده است. پس مؤمن وقتی به تفکر میپردازد و نشانههای پیدایش و ایجاد را مشاهده میکند، در درونش نتیجه میگیرد که همانطور که وجود قبه و خانه در این بیابان بدون معمار و کدخدا ممکن نیست، بنابراین وجود این هوا و این عالم نیز بدون قدرت خداوند امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: به تأمل و تفکر بپرداز و در شب تار بیدار شو. به آسمان نگاه کن و ببین که چگونه آسمان به مانند لشکری بزرگ است، ستارهها مانند سپاه که در میدان جنگ ایستادهاند و ماه مانند شاهی در میان آنها میدرخشد. این تصویر نمایانگر روز قیامت است؛ تاریکی شب نشانهای از قیامت و ستارهها نمایانگر چهرههای مؤمنان. کهکشان نیز نماد نهر کوثر است و زیبایی ماه به معنای حضرت محمد (ص) است. چنانچه شب تاریک باشد، هنگامی که چهره ماه نمایان میشود، جهان روشن میگردد و آسمان به زیبایی گلستان تبدیل میشود. در آن زمان، انسانها در زحمت و دشواری قیامت قرار دارند، اما با نمایان شدن جمال این پیشوای بزرگ، مؤمنان به سعادت و امنیت دست مییابند.
هوش مصنوعی: همانطور که ماه در آسمان به ستارگان مینگرد، آن سرور بزرگ نیز در آن روز به مؤمنان توجه میکند و به چهره آنها نگاه میکند و برایشان شفاعت میکند. این مثال بهعنوان تشبیهی نزدیک بیان شده، اما در حقیقت، زیبایی و کمال آن سرور بیشتر از آن است که بتوان آن را با ماه یا خورشید مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: ماه نمیتواند به تو بگوید که چگونه باید بود و زهره هم نمیتواند به تو بگوید چرا باید چنین کنی.
هوش مصنوعی: خداوند تو را از دنیای پست و حسادتهای دیگران به واسطهی فضیلتهایت بالا برد و بر جایگاه بزرگ و با عظمت نشاند.
هوش مصنوعی: افرادی که به یاد خدا هستند، چه در حالت ایستاده، نشسته و چه در حال خوابیده، به سه دسته تقسیم میشوند. دسته اول کسانی هستند که خدا را با زبانشان یاد میکنند، اما دلشان غافل است. این نوع ذکر به معنای واقعی ذکر نیست و به آن «ظالم» گفته میشود، چرا که نه از یاد خدا باخبرند و نه از حقیقت خداوند. دسته دوم کسانی هستند که خدا را با زبان یاد میکنند و دلشان هم حاضر است. این نوع ذکر «مقتصد» نامیده میشود و فرد در جستجوی پاداش است که در این جستجو قابل عذر است. دسته سوم کسانی هستند که یاد خدا را با دلشان درک کرده و زبانشان از ذکر خاموش است. این ذکر واقعی و عمیق است، جایی که همه وجود انسان معطوف به یاد خداست و در این حالت، دل پر از محبت و جان در شناخت عمیق قرار دارد. در این میان، ذکر مانند دام نهادن و محبت مانند دانه ریختن است؛ در حالی که مزدور از دام دور میشود، عارف به دانه نزدیک میشود و به دام محبت آویخته میشود.
هوش مصنوعی: پیر راه گفت: ذکر فقط به زبانی که میگویی نیست، ذکر واقعی آن است که در عمق وجودت حس کنی. توحید صرفاً این نیست که خدا را یگانه بشناسی، بلکه توحید واقعی زمانی است که خودت نیز جز او به هیچکس وابسته نباشی و فقط او را یگانه بدانی.
هوش مصنوعی: افرادی که در مورد خلقت آسمانها و زمین فکر میکنند، از بوعلی پرسیدند که ذکر (یاد خدا) بهتر است یا تفکر. بوعبد الرحمن پاسخ داد که ذکر از تفکر کاملتر است، زیرا ذکر ویژگی خداوند است و تفکر از آن خداوند که خالق است. هر آنچه که به خداوند نسبت داده میشود، کاملتر از آن چیزی است که به خلق نسبت داده میشود. تفکر در دل مانند استشمام بویی است و باید در افعال و گفتار خود تعمق کنیم، در حالی که تفکر در ذات خداوند جایز نیست، زیرا در روایتی آمده که باید در ذات خداوند تفکر نکنیم، چون ما به عظمت و بزرگی او نمیرسیم. جلال و عظمت خداوند چنان واضح است که درک آن برای انسان بسیار دشوار است؛ انسان مانند جغدی است که به خاطر ضعف چشمش نمیتواند در روز بیرون برود. این حالت نمایانگر سطح عوام است، اما بزرگترها ممکن است گاهی قدرت دیدن داشته باشند، اما نمیتوانند دائماً بر آن تمرکز کنند. اگر کسی بخواهد فکری بکند، باید در شگفتیهای آفرینش او بیندیشد، زیرا هر چیزی که وجود دارد، نوری از قدرت و عظمت خداوند است. انسان نمیتواند به طور مداوم به خورشید خیره شود، اما میتواند از نوری که بر زمین است بهرهمند شود و از آن فقط روشنایی و دانایی بیافزاید.
هوش مصنوعی: خدایا! کسی که در آتش عذاب تو قرار گرفته، بیتردید شرمسار و رسوا شده است. و سختتر از این، اینکه آن کس را به جایی راندهای که گفتی: آنها کسانی هستند که خداوند نخواسته دلهایشان پاک شود.
هوش مصنوعی: خدایا! ما صدای منادی را شنیدیم که در وادی شریعت ما میخواند: "به سوی پروردگارتان برگردید." خدایا! با جان و دل به این دعوت پاسخ دادیم و تسلیم شدیم. چه بود که فقط یک بار صدایت را بشنویم و این دل مردهی ما را زنده کنی؟ که خودت فرمودهای: "تو را به چیزی دعوت میکند که زندگیتان بخشد."
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر من کافر هستم، مرا مسلمان کن! من از محبت تو دور شدهام، تو با محبتت مرا بخوان و علاج کن!
هوش مصنوعی: اگر شایسته دیدن روی تو هستم، پس به من اجازه بده که به خیابان تو بروم و خودم را قربان تو کنم!
هوش مصنوعی: خدایا! خطاهای ما را ببخش و عیوب بندگانت را که به دنبال رحمت تو هستند بپوشان. این درویش غمدیده به امید شنیدن آواز بخشش توست. خدایا! وعدههایی که به پیغمبران خود دادی، برآور و برکتهایی که خود برای ما فراهم کردی، حفظ کن. ما میدانیم که شاد شدن و موفقیت ما به دست توست و ما در این امر نقشی نداریم. تو هستی که کارها را به دست میگیری و قیمت خود را معین میکنی و پیامبرانت را به سوی ما میفرستی.
هوش مصنوعی: خداوندا! تو پول را گرفتی و هیچکس نگفت که برداشته نشود، حالا که آن را گرفتی، بگذار تا در سایه رحمتت باشیم! و ما را جز به لطف خودت واگذار نکن!
هوش مصنوعی: اگر به درختی که خود کاشتهای آب بدهی، رشد میکند و بالا میرود. اما اگر آن را بد آب دهی یا کم توجهی کنی، میمیرد و تلاشهای تو بیثمر خواهد بود.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که تو فکر میکنی. هرگز آن را رها نکن، چون من آنچه را که گرفتهام، نمیاندازم.
هوش مصنوعی: خداوند به دعای آنها پاسخ داد و وعدهای که به مؤمنان داده بود را fulfilled کرد که: "مرا بخوانید، پاسختان میدهم." این وفای وعده به این معناست که او دعا کننده را اجابت میکند، نیازمند را عطا میکند، تلاشگر را کمک میکند، شاکر را بیشتر میدهد، صابر را بصیرت میبخشد، مطیع را پاداش میدهد، عاصی را فرصتی دوباره میدهد، پشیمان را رحمت میکند، محبت را کرامت میدهد و مشتاق را به دیدار خود میرساند. خداوند فرمان داده که ای محمد (ص)، ناامیدی جایی ندارد و راه رسیدن به پیروزی فقط از سه ویژگی خارج نیست: اگر مطیع باشد، پاداشش به موقع داده میشود؛ اگر گناهکار باشد، شفاعت تو به کار میآید و هر چیزی که باقی بماند، رحمت من شامل حال او خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تمام آدمها را از گناه پاک کنم، در سرزمین من چه کم میشود که یک مشت گل وجود دارد؟
هوش مصنوعی: پس کسانی که به خاطر ایمانشان هجرت کردهاند، از خانههایشان خارج شدهاند، به خاطر راه من مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، جنگیده و کشته شدهاند، دوستداران واقعی هستند. این ماجرای عاشقانی است که دلشان را به عشق سپرده و جانشان را فدای آن کردهاند. آنها خسته از مصیبتها و بلایای زمانه هستند و به خاطر تقدیر، تمام مقام و منزلت خود را رها کردهاند و از خانه و کاشانهشان دور شدهاند.
هوش مصنوعی: همه در دریای تفکر غرق شدهاند و هیچکس نه خان است و نه مانع؛ هرکس به خود مشغول است و هیچکس مسئول دیگری نیست.
هوش مصنوعی: گاه برخی انسانها میسوزند و در آتش میسازند! گاه دیگران مینالند و زاری میکنند! آتش را میبینند ولی خود سوزنده نیستند! شوری را میبینند اما شورنده نیستند! درد را احساس میکنند اما درمانی نمییابند! و از این عجیبتر اینکه آنها از درد خود خوشحالند و به دنبال دردی هستند تا فریاد کنند.
هوش مصنوعی: عشق را از دست نمیدهم، حتی اگر جانم را بدم. جانم را فدای دیگری نمیکنم، هرچند که به خاطر عشق آمادهام جان بدهم.
هوش مصنوعی: حالوهوای من به گونهای است که دردی عمیق دارم و هیچ درمانی برای آن نمیپذیرم، حتی اگر صد هزار راهکار برای درمان وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: پیر راه گفت: ای خدا، هر کس که به دنبال تو باشد، باید با طعمی از رستاخیز آزموده شود یا با شمشیر ناکامی خونش بر زمین بریزد. ای عزیز دو جهان! هر کس که بخواهد به درگاه تو نزدیک شود، روزش اینگونه است یا سرنوشت این درویش نیز همینطور خواهد بود؟ وعده میدهم که خطاهای آنان را بخشید و به بهشتهایی واردشان کنم که زیر آن نهرها جاری است، این پاداشی از سوی خداست. برای رسیدن به چنین مرهمی باید درد عظیمی را تحمل کرد! خوشا به حال کسانی که در بهشت از طوبی و نعمت بهرهمندند! و خوشا به حال کسانی که دیدار و رضایت مولای خود را در آغوش دارند! حال و هوای بنده از روی ناز و لوندی میگوید: ای خدا، محنت من تو بودی، دولت من تو شدی، اندوه من تو بودی، راحت من تو شدی، داغ من تو بودی، چراغ من تو شدی، جراحت من تو بودی، مرهم من تو شدی.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، صبر پیشه کنید. این دعوتی به تحمل و صبر در برابر مشکلات است. این دعوت به فضیلت و احترام است و شهادتی بر ایمان و اطاعت به شمار میآید. خطاب "اصبروا" با نفس، "صابِرُوا" با دل و "رابطوا" با جان ارتباط دارد. به نفس میگوید که در انجام کارهای خوب و خدمت، صبر کن. به دل میآموزد که در برابر بلاها و سختیها صبر داشته باشد. و به جان میگوید که با آرزوی شوق و عشق، تحمل کند، زیرا خداوند خود صبور است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از این زندان به مانند یوسف بیرون بیایی، باید مانند زلیخا با صبر و حوصله تحمل کنی و دوری یوسف را تاب بیاوری.
هوش مصنوعی: برای صبر کردن در راه خدا، باید صبر را در سه شکل مختلف در نظر بگیریم. اولین نوع، صبری است که عبادتکنندگان به امید پاداش انجام میدهند. نوع دوم، صبری است که عارفان برای حفظ حرمت بر آرزوی وصال خداوند از خود نشان میدهند. و نوع سوم، صبری است که عاشقان در هنگام مشاهده تجلیات الهی از خود بروز میدهند، زمانی که چشمها در تماشا و دل در حیرت است و جان به خاطر عشق و محبت به درد میآید.
هوش مصنوعی: پیر طریقت اظهار داشت: ای God، همه در دوری از محبوب میسوزند، اما عاشق در کنار او شاداب است! وقتی که دوست بینا میشود، دیگر عاشق چه نیاز به صبر و آرامش دارد؟ تقوی مانند درختی است که ریشهاش در زمین وفاداری و شاخهاش در آسمان رضا قرار دارد. آبی که این درخت نیاز دارد از چشمه صفا میجوشد و نه گرمای پشیمانی به آن آسیب میزند و نه سرمای بیمیلی، و نه بادی میتواند آن را دور کند و نه آفتی میتواند آن را پراکنده کند! این درخت میوهای از پیروزی و کمال ابدی به بار میآورد، نیکویی ماندگار و بهشتی پایدار و سلطنتی جاودان. به همین دلیل خداوند فرمود: تقوی پیشه کنید تا کامیاب شوید.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: بر تو واجب است که تقوای الهی را رعایت کنی، زیرا این کلید همه خوبیهاست. همچنین بر تو لازم است که در جهاد شرکت کنی، زیرا جهاد نوعی عبادت برای مسلمانان است. و همچنین باید به یاد خداوند باشی، زیرا یاد او برای تو مانند نوری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.