گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ماه روز ای به روی خوب چو ماه

باده لعل مشکبوی بخواه

گشت روشن چو ماه بزم که گشت

نام این روز ماه و روی تو ماه

شاد گردان به باده ما را خیز

که جهان شاد شد به دولت شاه

شه ملک ارسلان بن مسعود

خسرو جود و رز داد پناه

تا بود گاه و افسر آلت ملک

باد ازو افتخار افسر و گاه

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

از شبستان ببشکم آمد شاه

گشت بشکم ز دلبران چون ماه

کسایی

ای ز عکس رخ تو ، آینه ماه

شاه حُسنی و ، عاشقانْت سپاه

هر کجا بنگری ، دمد نرگس

هر کجا بگذری ، برآید ماه

روی و موی تو نامهٔ خوبی است

[...]

ابوسعید ابوالخیر

بر فلک بر دو مرد پیشه ورند

آن یکی درزی آن دگر جولاه

این ندوزد مگر قبای ملوک

و آن نبافد مگر گلیم سیاه

مسعود سعد سلمان

دولت خاص و خاصه زاده شاه

رایت فخر بر کشید به ماه

تاج گردون محمد آنکه گرفت

در بزرگیش ملک و عدل پناه

ملک را داد رای او رونق

[...]

مشاهدهٔ ۱۰ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه