گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ماه بهمن نبید باید خورد

ماه بهمن نشاط باید کرد

در جهان هر که هست فرزانه

به پسندد نشاط جان پرورد

ز آنکه امروز مطرب و ساقی

رود و باده به بزم شاه آورد

شه ملک ارسلان بن مسعود

شاد بنشست و باده خواهد خورد

آنک رادی چو او نیارد راد

وآنکه مردی چو او نبیند مرد

خسروا تا جهان ز مهر و ز چرخ

گه شود گرم و گاه گردد سرد

گاه بر دوستان چو مهر بتاب

گاه بر دشمنان چو چرخ بگرد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

اشتر گرسنه کسیمه برد

کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد

کسایی

نانوردیم و خوار و این نه شگفت

که برِ ورد، خار نیست نورد

مردم اندر خور زمانه شده‌ست

نرد چون شاخ گشت و شاخ چون نرد

عنصری

از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد

کوه یر نوف شد هوا پر گرد

مسعود سعد سلمان

شعر سید محمد ناصر

دل من شاد کرد و خرم کرد

شدم از گرمی طبیعی پوست

همچو تشنه که آب باید سرد

بر دل من نشاط رامش یافت

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

صدر اسلام زنده گشت و نمرد

گرچه صورت به خاک تیره سپرد

در جهان بزرگ ساخت مکان

هم بخردان گذاشت عالم خرد

پس تو گویی که مرثیت گویش

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۵۸ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه