لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حکیم نزاری

هرگز دل من زبخت خشنود نبود

می خواست ولی زعشق پر سود نبود

بگذشت شب عمر و در و حاصل من

چون اول افسانه همه بود و نبود

شاه نعمت‌الله ولی

ممکن به خودیش بود و جودی نبود

گنجی که ز حق بود به پنهان نبود

گر زان که نه او گوش و زبانی بخشد

از خود ما را گفت و شنودی نبود

کلیم

ملک آن پادشاه ملک معنی

که نامش سکه نقد سخن بود

چنان آفاق گیر از اهل معنی

که حد ملکش از قم تا دکن بود

زدی از سوز دل در خانه آتش

[...]

قدسی مشهدی

شب از تو جدا، کار دلم شیون بود

بر چشم ترم هر مژه صد سوزن بود

ای نور دو دیده، دیده قدسی دوش

بی روی تو چون چراغ بی روغن بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه