دست بر زخم من فلک نگشاد
تا درین سمج بی درم نه ببافت
کس چو من گوهری به نظم نسفت
کس چو من حله ز نثر نبافت
از چنین کارهای بی ترتیب
دل من خون شد و جگر بشکافت
سخن خوب و نغز طوطی گفت
خلعت و طوق مشک فاخته یافت
دل به تیر عنا نباید خست
جان به تف بلا نباید تافت
نه سهی سرو گشت هر چه دمید
نه غنیمت گرفت هر که شتافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج شاعر و ناتوانی او در ساماندهی به زندگی و کارهایش میپردازد. شاعر از بینظمی و بیسامانی در زندگی خود حرف میزند و با اشاره به زیباییهای سخن و شعر، از دلمشغولی و دلسوزیاش میگوید. او تأکید میکند که نباید دل را به تیر بلا سپرد و نهایتاً به این نکته میرسد که نه همه زیباییها همیشه در دسترس هستند و نه هر کسی میتواند به آنچه میخواهد دست یابد.
هوش مصنوعی: آسمان نتوانست بر زخم من دست بردارد، تا اینکه در این سختی و بیپولی، هیچ چیزی برای بافتن نداشتم.
هوش مصنوعی: هیچکس به زیبایی من در نظم شعر نگفت و هیچکس هم مانند من جامهای از نثر ندوخت.
هوش مصنوعی: از این کارهای نامرتب و بینظم، دل من به شدت ناراحت و آزرده خاطر شد و احساساتی عمیق از درد در وجودم شکافت.
هوش مصنوعی: طوطی با صدای زیبا و دلنشین حرفهای خوب و دلفریب زد و در عوض، فاخته لباس زیبا و گردنبند مشکین دریافت کرد.
هوش مصنوعی: دل نباید از تیر محبت آسیب ببیند و جان نباید در برابر سختیها تسلیم شود.
هوش مصنوعی: نه هر درخت باروری به ثمر میرسد و نه هر کسی که تلاش کند، به موفقیت دست مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان مثا حال من بگشت و بتافت
که کسی شال جست و دیبا یافت
هر مرادی که از تو روی بتافت
نتوان جز براستی دریافت
نیز مدح و غزل نخواهم گفت
گرچه طبعم به شعر موی شکافت
کانک معشوق بود پیر شدست
وانک ممدوح بود فرمان یافت
گردن از طوق آن کمند نتافت
طوق زر جز چنین نشاید یافت
باقی عمر خویشتن دریافت
به صلاح معاد خویش شتافت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.