ای به رادی بلند ملک آرای
چشم بد دور از آن مبارک رای
چون قضا نام تو زمانه نورد
چون دعا قدر تو فلک پیمای
آفتابی برای دهر افروز
آسمانی به جاه گردون سای
من درین حبس چند خواهم بود
مانده بندی گران چنین بر پای
هفت سالم بکوفت سو و دهک
پس از آنم سه سال قلعه نای
بند بر پای من چو مار دو سر
من بر او مانده همچو مار افسای
در مرنجم کنون سه سال بود
که ببندم در این چو دوزخ جای
ناخن از رنج حبس روی خراش
دیده از درد بند خون پالای
گر مرا از میانه زندان
در رباید جهان مرد ربای
به خدای ار دگر چو من یابند
پس ازین هیچ پادشاه ستای
نشنود گوش هیچ مدح نیوش
در جهان هیچ گوش مدح سرای
نه چون من بود یک ثناگستر
نه چو من هست یک سخن پیرای
نه ازین پس نبود خواهم نه
نه چنین ژاژ خای خام درای
بر گرفتم دل از وسیلت شعر
تا نگوید کسی که ژاژ مخای
توبه کردم ز شعر از آنکه ز شعر
بدم آید همی به هر دو سرای
این سرایم عذاب بوده بود
وای از آن هول روز محشر وای
ای گشاده هزار بسته چرخ
بسته محنت مرا بگشای
دست بخشایش تو نیک قویست
بر من پیر ناتوان بخشای
روزگار مرا همایون کن
سایه بر من فکن چو پر همای
دل من شاد کن به فرزندان
روی آن خرد کان مرا بنمای
این کلام خدای هست شفیع
نزد تو این بزرگوار خدای
تا بماند همی زمانه بمان
تا بپاید همی سپهر بپای
هر چه بفزایدت فلک دولت
تو کریمی به شکر آن بفزای
رادی و مکرمت بخواهد ماند
جز به رای و مکرمت مگرای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش یک پادشاه و درخواست از او برای رهایی از محنت و رنج زندان میپردازد. شاعر با ابراز عشق و ارادت خود به پادشاه، از او میخواهد که به مظلومیتش توجه کند و به او کمک کند تا از شرایط دشوار زندگی آزاد شود. او از درد و رنجی که در زندان تجربه کرده، سخن میگوید و به امید روزهای بهتر و سعادت در آینده، از پادشاه تقاضای همیاری میکند. در نهایت، شاعر به دعا و خواستههایش از خداوند اشاره کرده و بر ضرورت شکرگذاری و کرامت تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای دلبر زیبا و بزرگوار، دور از چشم حسودان و بدخواه، تو با افکار نیکو و شایستهات، دنیای ما را زینت میدهی.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت تو را به چالش میکشد، دعا و آرزوهایت باعث میشود که آسمانها به نفع تو در حرکت باشند.
هوش مصنوعی: خورشیدی برای دنیای بشریت در آسمان میتابد و بر سر سرزمین برتری میزند.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که چقدر دیگر در این زندان خواهم ماند، در حالی که این بندهای سنگین بر پایم هست.
هوش مصنوعی: در هفت سالگی به جایی رفتم و بعد از آن ده سال را گذراندم، سپس به مدت سه سال در دژی مشغول بودم.
هوش مصنوعی: بند به پای من مانند مار دو سر است و من در آن وضعیت شبیه ماری هستم که به دام افتاده.
هوش مصنوعی: مدت سه سال است که در این جا مانند جهنم گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: ناخن بر اثر رنج و درد ناشی از حبس، بر روی خراشهای ایجاد شده، نشانی از خون و زحمت را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: اگر مرا از این زندان خارج کند، جهانی که مردان آن را ربودهاند، به دست میآورم.
هوش مصنوعی: اگر خدای دیگری پیدا کنند که مانند من باشد، دیگر هیچ پادشاهی ارزش ستایش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: در هیچ گوش و از هیچ کسی، ستایش و مديح شنیده نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچ کسی مانند من هنرمندانه ستایش نمیکند و هیچ کس هم مانند من به زیبایی سخن نمیگوید.
هوش مصنوعی: از این به بعد به هیچ وجه خواهم خواست نه، نه اینگونه گفتگوهای بیفایده و بیمعنا را.
هوش مصنوعی: من از شعر و ادبیات فاصله گرفتهام تا کسی نتواند به من بگوید که بیمورد و بیمنطق سخن میگویم.
هوش مصنوعی: من از سرودن شعر دست برداشتم، زیرا به شعر و دنیای آن هیچ علاقهای ندارم.
هوش مصنوعی: این دنیای ما پر از درد و رنج بوده است و از روز قیامت و ترس و وحشت آن، باید نگران بود.
هوش مصنوعی: ای که به تو دل بستهام و هزار گره از کارهایم داری، ای سرنوشت! لطفاً سختیها و مشکلاتم را از بین ببر و به من آرامش بده.
هوش مصنوعی: دست مهربانی و بخشش تو به من که انسان پیر و ناتوانی هستم، خیلی محکم و نیکو است.
هوش مصنوعی: بخشی از دعای من این است که روزگارم را خوش و پرخیر کن و مانند پرندهای بزرگ و باعظمت، بر سرم سایه افکن تا همیشه در آرامش و امنیت باشم.
هوش مصنوعی: دل من را خوشحال کن به خاطر فرزندان آن دانا که مرا به او نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این گفته به معنای این است که خدای بزرگ، شفیع و میانجیگری برای تو به شمار میآید.
هوش مصنوعی: برای اینکه زمان ادامه پیدا کند، تو هم باقی بمان تا آسمان نیز پایدار بماند.
هوش مصنوعی: هر چه در زندگیات برایت افزایش یابد، آسمان نیز نعمتها و خوشبختیات را بیشتر میکند. بنابراین به خاطر این نعمتها شکرگزاری کن و از آنها بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: به دنبال مروت و نیکوکاری باش، زیرا جز از طریق عقل و نیکویی نمیتوان به چیزی دست یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای
مژده ها داردت ز نصرت و فتح
شاد باش و به عز و ناز گرای
ای بر اطراف مملکت برده
[...]
ای همایون بنای آهو پای
آهویی نانهاده در تو خدای
ایمن از مکر و قصد یکدیگر
در تو شیران و آهوان سرای
سقف تو چون فلک نگارپذیر
[...]
هست گویی به حکم بار خدای
آفتاب اندر این خجسته سرای
آفتابی که دید در گیتی
بر نهاده کلاه و بسته قبای
سایهٔ ایزدست شاه جهان
[...]
بیش از این در میان چاه مپای
دست بر حبل زن، زچاه برآی
بس مبارک بود چو فر همای
اول کارها به نام خدای
ذوالجلالی که پیک درگهش اند
ماه و خورشید آسمان فرسای
آنکه اندر خزان قدرت اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.