گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

بی روی تو خورشید جهان‌سوز مباد

هم بی تو چراغ عالم افروز مباد

با وصل تو کس چو من بد آموز مباد

روزی که تو را نبینم آن روز مباد

سنایی

چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد

بر من سپه هجر تو پیروز مباد

روزی اگر از تو باز خواهم ماندن

شب باد همه عمر من آن روز مباد

مجد همگر

دل بی هوس تو ای دل افروز مباد

بر هیچ مراد بی تو پیروز مباد

روزی که بود هجر تو تا شب مرساد

وان شب که رسم به وصل تو روز مباد

ابوالحسن فراهانی

بی روی تو جان محنت اندوز مباد

عالم بی آن شمع شب افروز مباد

روی تو به روز ماند از نیکویی

اما به روز من که آن روز مباد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه