دلی دارم که در روی غم نگنجد
چه جای غم که شادی هم نگنجد
میان ما و یار همدم ما
اگر همدم نباشد دم نگنجد
حدیث بیش و کم اینجا رها کن
که اینجا وصف بیش ک کم نگنجد
چنان پر گشت گوش از نغمه دوست
که در وی بانگ زیر و بم نگنجد
جز انگشتی که عالم خاتم اوست
دگر چیزی دراین خاتم نگنجد
دلی کاو فارغست از سوز و ماتم
در او هم سور هم ماتم نگنجد
رسد هر کز بحالی آدمیزاد
که آنجا عالم و آدم نگنجد
زبان ای مغربی درکش ز گفتار
مگو چیزی که در عالم نگنجد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی دارم که در وی غم نگنجد
چه جای غم؟ که شادی هم نگنجد
میان ما و یار همدم ما
اگر همدم نباشد دم نگنجد
دلی کو فارغ است از سور و ماتم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.