خراب کرد به یک بار خواب نرگس مستم
خبر دهید به جانان که دل برفت ز دستم
ز بس که این دل خون گشته در دوید به چشمم
نایستاد دلم تا میان خون ننشستم
هزار شب رود و من به خواب چشم نبندم
کنون چگونه ببندم که از نخست نبستم
مه من ار به تو بینم، «بت چه پرستی؟»
چو دین به کار تو کردم، چگونه بت نپرستم؟
مشو به خشم که «در من تو کیستی که نبینی؟»
گر آن گناه نبخشی، جوان و عاشق و مستم
مرا ز دوری بتان توبه داده بود عزیزی
تو شوخ باز بر آن داشتی که توبه شکستم
نهاد داغ سگی پاسبان کوی تو بر من
من ار چه سگ نیم، اما برای داغ تو هستم
دهند پند که خسرو صبور باش که رستی
اگر سخن به صبوری بود، بدان که نرستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج ناشی از عشق صحبت میکند. او به عشق خود به یک معشوق (که او را نرگس میخواند) اشاره میکند و از بیخوابی و غم ناشی از دوری او سخن میگوید. دل شاعر به شدت شکسته و خونین است و او نمیتواند خواب کند. همچنین، او از تعهد خود به معشوق و تلاش برای نزدیکی به او میگوید و نگران است که اگر اشکالاتش را نادیده بگیرد، معشوق خشمگین شود. شاعر به این نکته هم میپردازد که با وجود مشقتهای عشق، نمیتواند از آن دست بکشد و اذعان میکند که صبوری در عشق برای او امکانپذیر نیست. در نهایت، او به زیبایی معشوق و وابستگی عمیق خود به او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر یک بار خراب شدن خواب شیرینم، به محبوبم بگویید که دلم از دستم رفت.
هوش مصنوعی: دل من به قدری غمگین و آزرده شده که دیگر نتوانسته آرام بگیرد و مدام در حال تلاش و تلاطم است. چشمانم نیز تاب این درد را نداشتند و نمیتوانستم به حال خودم بیفتم تا بلکه در میان این ناراحتی و غم، لحظهای آرامش پیدا کنم.
هوش مصنوعی: هزار شب میگذرد و من خواب به چشمانم راه نمیدهم. حالا چگونه چشمانم را ببندم، وقتی که از ابتدا هم نبستهام؟
هوش مصنوعی: اگر صورت ماه تو را بنگرم، «پرستش بت چیست؟» وقتی که من همه وجودم را به عشق تو سپردم، چگونه میتوانم به بتها توجه کنم؟
هوش مصنوعی: به خشم نیامده و خشمگین نشو، چون نمیدانی در درون من چه کسی هستی. اگر آن گناه را ببخشی، من جوانی عاشق و سرمست هستم.
هوش مصنوعی: دوستی عزیز به من گفت که از دوری معشوقهها باید توبه کنم، اما تو که خودت هم شوخی میکنی، فهمیدی که توبهام را شکستهام.
هوش مصنوعی: من هرچند سگ نیستم، اما به خاطر محبت و عشق به تو، همچون سگی که از کوی تو دفاع میکند، داغ عشق تو را بر دل دارم و برای تو میجنگم.
هوش مصنوعی: به من توصیه میکنند که مانند یک پادشاه بردبار باشم، چرا که با صبر میتوان به رهایی و موفقیت رسید. اما باید بدانید که من به خوبی نمیتوانم صبر کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر به مجلس قاضی نمودهاند که: مستم
مرا ازان چه تفاوت؟ که رند بودم و هستم
مرا چه سود ملامت؟ به یاد بادهٔ روشن
که پند کس ننیوشم کنون که توبه شکستم
اگر چه گوشه گرفتم ز خلق و روی نهفتم
[...]
قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرستم
ز جام جرعه چه خیزد سرقرابه شکستم
گهی شکایت مستی و گاه طعنه ی توبه
نرسته ام ز زبانها بهر طریق که هستم
بمجلسی که رسیدم سپند بودم و آتش
[...]
به سعی ضعف گرفتم ز دام خویش نجستم
بس است این که طلسم غرور رنگ شکستم
ز بس که سرخوشم از جام بینیازی شبنم
بهار شیشه به رویم شکست و رنگ ببستم
سراغ گوشهٔ امنی نداشت وادی امکان
[...]
امید مهر به هر کس که بود جز تو گسستم
به صد امید وفائی که دل به مهر تو بستم
برای بستن عهدی که از نخست شکستی
چه عهدها که به عهد تو سست عهد شکستم
اگر چه نیست امیدی به عهد سست تو اما
[...]
نگاه کن که نریزد دهی چو باده به دستم
فدای چشمِ تو ساقی بههوش باش که مستم
کنم مصالحه یکسر به صالحان می کوثر
به شرطِ آنکه نگیرند این پیاله ز دستم
ز سنگِ حادثه تا ساغرم درست بماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.