باز وقت آمد که من سر در پریشانی نهم
روی زیبا بینم و بر خاک پیشانی نهم
سوده گشت از سجده راه بتان پیشانیم
چند بر دل تهمت دین مسلمانی نهم
تو بجنب، ای بخت و دشواری شبهایم مپرس
من گرفتارم، کجا پهلو به آسانی نهم!
دل به زلف یار و از من صد پیام غم برو
چند داغ غم بر این مسکین زندانی نهم
او نهد تیر بلا را در کمان ناز و من
جان نهم در پیش و بر دل منت جانی نهم
ای صبا، گردی ز لعل مرکبش بر من رسان
تا دوایی بر جراحتهای پنهانی نهم
دیدگان بر تو نهم، ای سرو آزادت غلام
اینست کوته بینی، ار بر سرو بستانی نهم
بر من افشان جرعه ای زان جام خود تا از نشاط
رخت هستی را به بازار پریشانی نهم
چون پریشان گشت کار خسرو از عشقت، چه سود؟
گر کنون صد پی به سر دست پشیمانی نهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز احساسات شاعر در مورد عشق و ناامیدی میپردازد. شاعر از دلی پر از درد و غم سخن میگوید و از سر درگمی و پریشانی ناشی از دوری محبوبش مینالد. او به زیبایی محبوب اشاره کرده و تمایل دارد که حتی با خاکساری به او ادای احترام کند. همچنین، شاعر از سختیها و شبهای دشوارش و تنگی دلش ناله میکند. او در انتظار پیامهای محبتآمیز از محبوب است و میخواهد که باد صبا پیامی از او برایش بیاورد. به طور کلی، این شعر نمایانگر شگفتی، درد و امید عاشقانه است که در میان ناامیدیها و پیچیدگیهای عشق به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: زمانی فرا میرسد که من دوباره در دل آشفتگی قرار بگیرم و چهره زیبایی را ببینم و بر خاک به احترام او سر به زمین بگذارم.
هوش مصنوعی: از سجده بر بتان، چهرهام شاداب شده است. اما به دل خود این بار را میزنم که آیا میتوانم به راستی دین مسلمان را در خود بپرورانم؟
هوش مصنوعی: بلافاصله حرکت کن، ای سرنوشت، و از سختیهای شبهایم نپرس. من در تنگنا هستم و نمیتوانم به سادگی کنار بیایم!
هوش مصنوعی: دل به زلف یار دادهام و از من، پیامهای غم انبوهی به سوی او میفرستم. چندین درد و غم را بر این مسکین که در قید و بند است تحمیل میکنم.
هوش مصنوعی: او تیر حوادث را با ناز در کمان میگذارد و من جانم را در خطر میگذارم و با دلی پر از انتظار، جانم را فدای او میکنم.
هوش مصنوعی: ای نسیم، مقداری از عطر و زیبایی عشق او را به من برسان تا بتوانم بر زخمهای پنهان دلخوشی بگذارم و آرامش پیدا کنم.
هوش مصنوعی: چشمانم را به سوی تو میدوزم، ای سرو آزاد؛ من غلام توام. این نشان از تنگ نظری است که اگر بر درخت سرسبزی نظر اندازم.
هوش مصنوعی: به من جرعه ای از آن جام خاص بده تا با نشاطی که دارم، هستی و زندگی را به دلجویی و شادی برسانم.
هوش مصنوعی: وقتی که خاطر خسرو به خاطر عشق تو مختل شد، چه فایدهای دارد؟ حتی اگر الآن صد بار بر سر پشیمانی بزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.