لبالب کن قدح ساقی که مستم
به می ده جملگی اسباب هستم
مرا کن سرخ رو از جرعه خویش
چه میرانی که پیشت خاک بستم؟
اگر اصحاب عشرت می پرستند
بیا ساقی که من ساقی پرستم
مرا گویند، در مستی چه دیدی؟
که می گویی دل اندر باده بستم
تعالی الله، ازین بهتر چه باشد؟
که از ننگ وجود خود برستم
حد مستی من، ای تیغ، زن، زانک
نه من از می، ز روی خوب مستم
مرا گویی که از کی باز مستی؟
از آن روزی که با خسرو نشستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ساقی میخواهد که جام را پر کند تا او بتواند مست شود. او به نوعی ابراز میکند که تمام وجودش به نوشیدن میگذرد و از ساقی درخواست میکند تا او را از شرم و عذاب وجودش رهایی بخشد. شاعر به این موضوع اشاره میکند که اگر دیگران به لذت پرستی میپردازند، او نیز به ساقی عشق میورزد و در مستی، به خوشحالی و آرامش میرسد. او به روشنی بیان میکند که مستیاش از عشق و وصال با محبوب است و این حال درونی او از هنگامی آغاز شده که با معشوقش (خسرو) نشسته است.
هوش مصنوعی: به من جام پر از شراب بده، زیرا من غرق در خوشی هستم و تمام چیزها برای من فراهم است.
هوش مصنوعی: من را از شراب خود سرخرو کن، چرا که من به خاطر تو بر خاک افتادهام.
هوش مصنوعی: اگر دوستان خوشگذران به خوشی و لذتهای دنیوی روی آوردهاند، من هم به دنبال کسی هستم که مرا به شادی و سرور برساند.
هوش مصنوعی: میپرسند که در حال مستی چه تجربهای داشتی؟ که تو همیشه از عشق و دلباختگی در میان می و باده سخن میگویی.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ است و جز این، چه چیزی بهتر میتواند وجود داشته باشد؟ من از خجالت وجود خود رهایی یافتم.
هوش مصنوعی: حد مستی من، ای تیغ، بزن، زیرا که من به خاطر زیبایی معشوقهام مست هستم، نه به خاطر شراب.
هوش مصنوعی: میگویی از کی مستی؟ از وقتی که با خسرو بودم و نشستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز فرمان تو خشنودیت جستم
چنین آزاد مردی را ببستم
مو آن دل داده یکتا پرستم
که جام شرک و خود بینی شکستم
منم طاهر که در بزم محبت
محمد را کمینه چاکرستم
اگر دین دارم و گر بت پرستم
بیامرزم به هر نوعی که هستم
درآمد دوش ترک نیم مستم
به ترکی برد دین و دل ز دستم
دلم برخاست دینم رفت از دست
کنون من بی دل و بی دین نشستم
چو آتش شیشهای می پیشم آورد
[...]
چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم
مگر من صورت عشق حقیقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.