گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

همه عمر از تو به من بوی وفائی نرسید

دل رنجور ز وصلت بشفائی نرسید

این همه خون بناحق که در ایام تو رفت

هیچکس را به تو چون و چرائی نرسید

غم هجران توام جان به لب آورد و هنوز

لب امید ببوسیدن پائی نرسید

بر درت زآن همه فریاد که کردیم و خروش

سگ کوی تو بفریاد گدانی نرسید

هر کسی بافت بخوان کرمت دسترسی

دست کوتاه من الأ به دعای نرسید

غایت لطف همین است و کرم کز تو مرا

ساعتی نیست که تشریف بلائی نرسید

سالها در راه مقصود بسر رفت کمال

سالها بین که بر رفت و بجائی نرسید

 
sunny dark_mode